پرتوقع بودن و احتمال خیانت همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 299 بازدید

با سلام . من از  13 سالگی با تصمیم خانوادم ازدواج کردم همسرم از من 12 سال بزرگتر هستند یک سال و هفت ماه نامزد بودیم و یک سال هفت ماهم خانه دار بودم که بعد بچه دار شدم دو سال ترک تحصیل و مجدد درسمو خوندم و کارشناسی گرفتم . همسرم در خانواده مدام تحقیر شده از جانب پدر و مادر خواهر برادر البته همشون هم رو تحقیر میکنن، منم اوایل وقتی به شوخی تحقیرش میکردن همراهی شون میکردم همسرم در خانواده مذهبی و سنتی بزرگ شده پدر بسیار بداخلاق و بدبین و مدام مادرشو اذیت میکرده پدرش مراقب خانواده هست و حتی نگاه نامحرمم نمیندازه اما بسیار پدرسالار و عصبانی و منفی نگر هست . همسرم اوایل هیچ عاطفه و محبتی نداشت هر کاری رو امتحان کردم بعد بچه داری به وضوح گفت از تو خوشم نمیاد و واقعا به زور باهات زندگی میکنم و محبت زورکی نیست  به دنبال این ماجراها از ابتدا تا نیمه شب بیرون میموند و دنبال تفریح و ما هیچ معاشرتی با فامیل نداشتیم دوستان دختر داشت و دیگه آخرین بار که با یکیشون اس ام اس داده بود تحملم تمام شد و رفتم خونه پدرم متاسفانه مادرم به یک روز نکشید که منو برگردوند و گفت این ماجراها طبیعیه حتما تو کم گذاشتی کما اینکه همسرم و تمام فامیلش میگن من یک زن هنرمند و یک آشپز عالی و کلا همسرم قبلا میگفت من زنی به خوبی تو پیدا نمیکنم ولی عاشقت نیستم و میخوام اون خلا رو پر کنم و تو باید اجازه بدی. حالا من بعد این سالها با کمک مشاور اعتماد به نفس همسرمو بردم بالا مدام ازش توی جمع تعریف میکنم و طی یک سال گذشته خانوادش، متعجبند که چطور آنقدر در کارش مسئولیت پذیر شده چطور آنقدر نسبت به من و دخترمون خوب شده و ما رو به گردش و مهمانی میبره . البته سه سالی هست که مکان زندگی از خانوادش دور شده و کم کم دارم زندگیمو بهتر میکنم همسرم سالهاست میگه چقدر پشیمان از رفتارهای گذشته است و میگه الان عاشقمه . اما من هنوز نتونستم خیلی از رفتارهاشو کمکش کنم که بهتر بشه آخه سر هر موضوعی میگه مقصر منم و دلش میخواد من پیش قدم بشم برای عذرخواهی و هی قهر میکنه عین بچه ها کلافم کرده از بس بیخود عذرخواهی کردم خسته ام الکل هم مصرف میکرد که الان سعی کردم کمکش کردم مصرفش کم شده شاید ماهی یک بار یا چند ماه یکبار الان باردارم و مشکلی در بارداریم پیش آمده ذهنم مشغوله خودم استرس دارم و بهش میگم من الان احتیاج به محبت و حمایتت دارم اما میگه تو دیوانه ای من حوصله ندارم چرا زنگ نمیزنی آخه همیشه من زنگ میزنم یا پیام میدم طی روز این روزها که زنگ نمیزنم نق میزنه الان کاری نداره زنگ بزنم ولی واقعا حوصله ندارم بهش میگم خوبه که متوجه میشی که زنگ نزدم ای کاش تو حال منو بپرسی الان نوبت توست کلا قهر کرده و من از شما کمک میخوام برای کسی که بقیه اطرافیان میگن بی معرفت هست و خودخواه و همش قهر میکنه بگید چیکار کنم من آدم خیلی سرسختی ام و تا الان خدا میدونه چقدر تلاش کردم که زندگیمو به اینجا رسوندم اما به خدا دیگه خسته شدم چقدر محبت کنم چقدر بهش برسم و قطعا مطمئنم فرصتی برای خیانت پیدا کنه انجام میده چون هنوز روی این عقیده هست و میگه که مردها نیاز دارن به تنوع هر چند من بین زنهای فامیل از همه بیشتر لباس خواب میخرم به خدا انواع مختلف رابطه و هر کار متنوعی که بگین اما شوهرم میگه اگر توی گوشیم چیزی دیدی زندگی رو زهر نکن مردها همه همینن میگه کاری نمیکنم ولی تو هم دیدی چیزی نگو انگار اینطور فکر میکنم که موقعیتش نبوده وگرنه انجام میداد در ضمن تا الان روابط زناشویمون عالی بوده 

اما دو هفته پیش در جیب همسرم کاندوم دیدم که خیلی عصبانیم کرد به دنبال فضولی نبودم خیلی اتفاقی موقع انداختن لباسها به ماشین دیدم و همسرم گفت دوستش بهش داده از اون روز به بعد حوصلشو ندارم واقعا. نکته آخر همسرم اجازه نمیده سرکار برم و مستقل بشم من ارشد هم قبول شدم نذاشت برم توی خونه کار میکنم خودم چند هنر یاد گرفتم و درآمد ناچیزی دارم. اما نگید جدا شو که نه حمایتی دارم نه پولی  


اطلاعات تکمیلی

سن 27 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

روانشناس و مشاور

سلام
اول از هر صحبتی بابت این همه تلاش و مقاومت و سخت کوشی به شما تبریک میگم شما یک انسان قدرتمند هستید که این شرایط رو تحمل کردید و تلاش برای تغییر رابطه داشتید.
در مورد مساله آخر که فرمودید بازگو نشود که طلاق بگیرید باید عرض کنم نه من و نه هیچ مشاور دیگه ای این اجازه رو نداره بصورت مستقیم به فردی بگوید جدا شود یا ادامه دهد. ما تنها می توانیم به شما در گرفتن تصمیم درستی که خودتان مسئول آن هستید کمک کنیم.
در مورد حالت هایی که تجربه میکنید باید عرض کنم بخشی از این حالتها به دلیل قرار گرفتن در موقعیت بارداری است. تغییرات شدید هورمونی در این دوران باعث ایجاد مشکلات روانی از قبیل اضطراب و افسردگی و افکار منفی می شود و طبیعی است که نیاز به توجه بیشتری داشته باشید.
اما باید عرض کنم نحوه بازگو کردن مشکلات و خواسته ها باید با شکل خاصی انجام شود تا بهترین نتیجه حاصل شود. در نتیجه شما در ابتدا بایستی مهارتهای لازم برای بازگو کردن مسائل خود را بیاموزید برای این روش می توانید از کتاب برای زن و شوهر ها وقت زندگی بهتر رسیده استفاده کنید.
شاد و پیروز باشید.


 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

پرتوقعی شوهر در برابر خانواده ام

پاسخ سلام دوست عزیز ممنون از اینکه ما را انتخاب کردید . دوست عزیز توضیحات شما خیلی کامل نبود . ولی من این را فکر می کنم که شاید شما خودتان این توقع را در او ایجاد کردید و هر زمانی هر چیزی خواسته برایش آما...

نحوه برخورد با شوهر پرتوقع

پاسخ سلام دوست عزیز ممنون از اینکه ما را انتخاب کردید . دوست عزیز کاملا شما را درک می کنم که چه حس بدی پیدا کردید . ولی ناراحت نشوید خودتان باعث این پر توقعی شدید . اول اینکه شوهر شما بیشتر دوست دارد شما ن...

مادرشوهر پرتوقع

پاسخ سلام دوست عزیز شما میتوانید بدون انتقاد و بدگویی از مادر همسرتان، شرایطتان را به همسرتان توضیح دهید بگویید مادرشان را دوست دارید و برایتان قابل احترام هستند ولی نمیتوانید پاسخگوی همه خواسته های ایشان ...

مادر شوهر پرتوقع

پاسخ سلام دوست عزیز متوجه شرایط سخت شما هستم. اگر مشکلتان فقط مربوط به منزل مادرهمسرتان و کارکردنتان است و در منرل خودتان مشکلی باهمسرتان ندارید سعی کنید حساسیتتان را به این موضوع کمتر کنید چون این شرایط ه...