مشکلات با همسر و میل به خودکشی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 125 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام .پنج سال میشه ازدواج کردم و دو تا دختر یک ساله و سه ساله دارم. سی و دوسالمه ازدواج دومم هست و یک پسر 17ساله هم دارم که پیش پدرشه ولی باهاش در تماس هستم.خیلی شوهرم رو دوست دارم ولی تا با خودش یا خانوادش بحثی میکنم ازدواج اولم رو به رخم میکشن و سرم منت میزارن که اگه ما بد بودیم تو رو نمیگرفتیم و یا اینکه تو دختر نبودی شوهرم خیلی وسواس تمیزی و عجوله با اینکه از صبح تا شب من خونه رو تمیز میکنم و فقط ماهی یه بار میرم پیش خانوادم ولی باز ناراضین و بهم میگه تو چلمن و تنبلی بچه ها خیلی خونه رو بهم میریزن .خیلی به خودش و بچه ها میرسم از لباس دوختن و پرده دوختن و آرایشگری و شیرینی و مربا و ترشی همه رو خودم درست میکنم تقریبا هیچ کس رو ندارم و چون بچه هام کوچیکن بیرون نمیتونم برم با اینکه تحصیلات فوق لیسانس دارم و قبل ازدواج شاغل بودم ولی تا بهش میگم یه ماشین برام بگیر تا بچه ها رو پارک ببرم میگه دیگه تمام وقت بیرونی و تو خونه نمیشینی با خودش هم که میریم بیرون یا مسافرت همش سرمون داد میزنه که ماشینم رو کثیف کردین و یا بهم گیر میده موهاتو بکن تو نخند مانتوت کوتاهه شلوارت تنگه لباست چاک داره لای پات رو ببند اگر کسی نگام کنه بهم اخم میکنه میگه بزار ببینم چت بوده نگات کردن خلاصه با قهر و اعصاب خوردی میاییم خونه هنوز بعد پنج سال اگر لوازم خونه بخوام خودم قسطی میگیرم و میگم مامانم برام خریده چون همش سرکوفت جهازم رو بهم میده اگر چیزی خراب بشه میگه جهاز تو بهتر از این نمیشه .البته خیلی مسئولیت پذیره و هیچ کوتاهی برامون نمیکنه ولی من بعد از مرگ پدرم و دوتا بارداری پشت سر هم و دعوای شدید با مادرش که خیلی حرفها بهم زد خیلی افسرده شدم بارداری دومم قرص خوردم ولی چیزیم نشد و تقریبا هر هفته به خودکشی فکر میکنم احساس میکنم چون خیلی دوسش دارم حرفهاش خیلی روم تاثیر میزاره.ممنون میشم راه کاری بهم نشون بدین چون اگر بگم من رو ببر مشاور یا دکتر بهم میگه روانی هستی و این حرفها که دیگه تحمل ندارم


پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
تشکر از اینکه مارو انتخاب کردید 
این خیلی خوبه که فقط به نکات منفی که در رفتار های همسرتان هست نگاه نمیکنید و با این همه دلخوری از محاسن رفتاری  ایشان هم میگویید 
بنظر می آید  ازدواج قبلیتان را نقطه ضعفی در زندگی فعلیتان میدانید و اطرافیان هم از همین موضوع برای آزار شما استفاده میکنند 
یکبار برای همیشه قاطع در مورد گذشته تان صحبت کنید وبگویید که شما در مورد گذشته من همه موارد را میدانستیدوبا به علم به اینکه من جدا شده ام به خواستگاری من امده اید پس دیگر دلیلی ندارد در مورد گذشته من یاد آوری داشته باشید وبرای من اهمیتی ندارد (سعی کنید حساسیتی به این موضوع نشان ندهید بلکه طوری وانمود کنید که قطعا محاسنی در شما بوده که انتخابشان بوده اید و تصمیم به ازدواج با شما را داشته اند)
اشاره کردید همسرتان وسواس تمیزی دارد .این رفتار اگر در یکی از زوجین باشد طرف دیگر را خسته میکند چون نسبت به افراد دیگر باید بیشتر بشوید  مراقبت کند . خب این رفتارها بعد از مدتی طرف مقابل را خسته میکند ومن به شما حق میدهم که از این شرایط خسته شده باشید 
از طرفی داشتن دوفرزند آن هم با فاصله سنی کم (فاصله بارداری شما بسیار کم بوده و اصلا فرصت استراحت وبازسازی روحی وجسمی را نداشته اید) باعث شده حالات خستگی و کسلی بکنید مراقبت ونگهداری از دو فرزند بسایر سخت هست 
همه این عوامل دست به دست دادند که حساسیت شما به موضوعات ومحیط پیرامونتان بیشتر از حد معمول باشد 
برای تفریح رفتن حتما نیازی به ماشین نیست میتوانید با بچه ها پیاده روی وپارک روید . سعی کنید در طول روز زمانی را حتما برای ورزش بگذارید وبه خودتان برسید 
دختر بزرگتان را میتوانیددر ساعاتی از روز به مهد بفرستید با دختر کوچکتان کارگاههای مادر و کودک شرکت کنید و حتما ساعاتی از روز را به خودتان اختصاص بدید 
پیشنهاد میکنم با همسرتان دوستانه صحبت کنید وبگویید ارزش شما به جهازتان نیست وسایل خانه را به اسم والدینتان نخرید چرا که همسرتان را متوقع میکند که جهازتان بد بوده و انها دارند با این کار جبران میکنند بگویید همه شرایط را میدانستند وبه خواستگاری شما امده اند 
بنظر می اید که پس اندازی دارید که وسایل خانه میخرید ومیگویید مادرتان خریده پی میتوانید مشاوره هم بروید نیازی نیست حتما ایشان شمارا به دکتر ببرند ومورد مهمتر اینکه باید این طرز فکر را هم خودتان اصلاح کنید وهم در همسرتان تغییر دهید که رفتن پیش مشاور به معنای این است که شما روانی هستید 
هرکسی در زندگی برای بهبود کیفیت زندگی خودش نیاز به راهنمایی افراد متخصص دارد دارد وچه کسی بهتر از مشاور وروانشناس که تخصص وتحصیلات مربوط را دارند 
اگر خودتان این طرز فکر را نداشته باشید همسرتان هم نگرشش تغییر خواهد کرد 

تجربه شما

login captcha

كارگر بگير هر هفته خونه رو تميز كنه 

چادری هم باشی ديگه بهت نق نميزنه 

دست از كارهای شيرينی پختن مربا و ترشی بردار بجاش بچه ها رو با مترو ببر پارک بانوان  

پا رو دلت غرورت منطقت بزار برو خونه مادرش  

اگه بازم درست نشد طلاق بگير خلاص