باسلام
خانم دکتر عزیز
من حدود 10/سال ازدواج کردم متاسفانه تو سن چهارده سالگی
بطور سنتی کاملا
شرط ازدواجم این بود ک ادامه تحصیل بدم
بعد عقد شوهرم زیر همه چی زد کلا محدودم کرد بابت همه چی اینطور ک حتی اجازه به رفتن به سوپر مارکت نداشتم تنها جایی ک می تونستم برم خونه پدرم بود اونم با خودش هفته ای دوبار
گفتم بعد بچه دار شدن درست میشه ولی بدتر شد دیگ ب ارایشام گیر داد لباس پوشیدن
همش خونه بودم ک رو اوردم ب مجازی تو گروهای مختلف چت کردن سرگرم شده بودم
ولی عذاب وجدان داشتم اومدم ب همسرم گفتم بزار برم درس بخونم اریشگری یاد بگیرم نزاشت هرچقد اصرار کردم باین حال منم دیگ درگیر مجازی شدم خودمو سرگرم کردم یه روز همسرم ناگهانی اومد گوشیم گرفت فهمید
نزدیک بود ب طلاق بکشه
خلاصه با اصرار خواهش ازش موندم زندگیم
ولی الان بدتر شد بدتر حتی اجازه انتخاب لباسم
ندارم تا این
واقعا خیلی برام خسته کنندس
زندگیم هرچیم میشه تو مجازی بودنم میکوبه سرم
همش قهر می کنه کز می کنه
ولی خب خودش مقصر بود نمیخوام کارمو توجیح کنم قبول دارم اشتباه بود ولی فقط بخاطر محدویت همسرم بود ک ب مجازی رو اوردم
واقعا بریدم بخاطر دخترم ادامه زندگیم شرایط بد خونوادم حتی ارزوم تنها یجایی باشه دور از همه همسرم خونواد تنهایی کار کنم سر کنم ولی ندارم
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید