مشکل همسرم و خانوادم

سلام خانم دشتی وقت بخیر.من یه مشکل دارم میخوام با شما درمیون بزارم البته قبلا هم راهنماییم کردین و متشکرم.

مشکل من رفتارای خانوادم و همسرم با هم هستش.همسرم خیلی مهربون و شوخ هستش. از اولی که ما ازدواج کردیم همسرم متاسفانه با وجود مدرک دانشگاهی کار درست حسابی نداشته تا الان دلیلش هم خودم هستم چون قبل ازدواج میخواست مغازه بزنه(مکانیک خودرو)اما خانوادم راضی نشدن و گفتن شاگرد مکانیک بیسواده.منم بهش گفتم و کلا منصرف شد بخاطر من.اما الان که ازدواج کردیم تو این ۴سال کلی باهاش حرف زدم تا از حالت افسردگی در بیاد و دوباره رشته خودشو شروع کنه.تو این ۴سال کلی تحقیر شد بخاطر کار و بی پولی و همه چیز.من خودم شاغل هستم و مادرم میگه تو خرج اونو میدی.با اینکه همسرم این ۴سال تلاش کرده چندتا کارهم عوض کرد اما خب هیچکدوم نشده و بخاطر شرایط مالی و ذهنی نتونست مغازه بزنه.بعد همسرم تمام این مدت سعی میکرد توجه خانوادمو بخودش جلب کنه و بهش احترام و محبت کنن اما از همون اول عقد بی احترامی ها شروع شد تا به امروز که مادرم رو در رو بهش گفت تو ۳۰سال سنته نه پول داری نه کار برو مثل بقیه مردا کار کن.با اینکه میدونست منتظر وامه برای کارش.هر روز با طعنه و کنایه حرف میزد باهاش. اینبار دیگه همسرم گفت برای یه مدت میخوام نیام خونشون و حتی گریه هم کرد پیشم که خانوادت منو دوس ندارن کارایی که کردم به چشم نمیاد.من احساس میکنم انقدر شوخ بود و بی منت کار میکرد براشون و تقریبا بیشتر روز اونجا بودیم بخاطر همین بی ارزش شده براشون.حتی انقدر شوخه خانوادم میگن این دیوونس.الان من چکار کنم با فعلا نیومدنش موافق باشم یا نه.کسی بهش حق نمیده که ناراحت بشه از توهین و بی احترامی.مامانم میگه اون هرچی میخواد میگه ما نگیم.حالا شوهرم طعنه نمیزنه که فقط خیلی شوخی میکنه باهاشون.ممنون میشم باهام صحبت کنید واقعا حالم بده راستی همسرم ۲۹ساله و من ۲۷ هستم