2723

برای چندمین بار با شوهرم بحثم شد، بگید من دارم اشتباه میکنم آیا؟ و چیکار باید بکنم درباره این موضوع

شوهرم وابسته به خواهر بزرگترشه که اونم مجرده، چون پدر و مادرشون فوت شدن خواهرش پیش ما زندگی میکنه، خانم خوبیه، ولی اینکه هیچ حریمی با شوهرم تو خونه خودمون نداریم، من رو ناراحت میکنه. اینکه شوهرم هم همه ی کارهای مالیش رو به اون سپرده، و من باید با کارت بانکی خواهرشوهرم برم آرایشگاه مثلا، چون شوهرم همه ی خرج های مالی خونه رو به اون واگزار کرده. و اینکه همه چی تو خونه باید مطابق سلیقه خواهرشوهرم باشه. از خوبی های خواهرشوهرم هم اینکه خیلی توی خونه کمک میکنه از آشپزی گرفته تا نظافت، خدایی گاهی شرمنده ش میشم و گاهی هم از دستش حرص میخورم که انگار من زیردستش هستم ، و خریدهای بیرون رو اکثرا خواهرشوهرم انجام میده چون ماشین داره، من ماشین ندارم و شوهرم هم ماشینش رو به من نمیده، خواهرشوهرم چیزی کم نمیذاره برا خرید خوراک، فقط وسایل خونه نمیتونم بخرم، پوشاک و آرایشگاه و خریدهای خونه با اجازه ی اون باید باشه و ...

شوهرم خوبه در کل ، نمازخون و مهربونه، من رو هم خیلی دوست داره به جز وقتی که مثل الان بحثمون میشه و هیچ مشکل اخلاقی ای هم نداره الحمدلله، ولی اصلا حاضر نیست خودش مدیریت مالی خونه رو به دست بگیره، میگه همیشه همینطوری بوده.

به نظر شما من باید چیکار کنم، باید کوتاه بیام و خودم رو مطابقت بدم یا راهی هست که بدون ناراحتی زندگیم بهتر بشه، اصلا به نظر شما این مشکل بزرگیه یا من خیلی بزرگش کردم. 

خواهرشوهرم خونه هم برای خودش داره، ولی شوهرم میگه باید اینجا باشه که بتونه مدیریت مالی خونه رو به عهده داشته باشه، میگه نه من میتونم و نه تو، میگه اون از هر دوی ما واردتره و اگه من بیشتر اصرار کنم و نیم ساعت صحبت ادامه پیدا کنه دیگه شوهرم عصبانی میشه و میگه همینیه که هست. 

پیش مشاور هم رفتیم، ولی شوهرم حرفاشون رو قبول نکرد، میگه اونا نمیدونن، زندگی ما اینطوری بهتره تا اگه همه مسولیت ها گردن خودمون باشه.

دلم برای خواهرشوهرم هم میسوزه، چون تو خونه ست، چندبار شاهد صحبت های ما بوده، اون دوست نداره از پیش ما بره، اوایل خیلی با شوهرم دعوا میگرد و مثل یه مامان سر شوهرم داد میزد و پرخاشگری میکرد، الان که باهاش صحبت کردم خدایی خیلی بهتر شده اخلاقش، منم نمیخوام بگم بهش که بره، آخه مشکلم با شوهرمه که وابسته ست نه اون. 

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۲ شغل کارمند
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
بنظر میرسد همسر شما به دلایل مختلف که میتواند بخاطر سبک فرزند پروریشان در گذشته و جایگاهشان به عنوان فرزند در خانواده شان و همچنین جایگاه خواهرشان در گذشته و ...  وابستگی افراطی به خواهرشان دارند وقتی همسرتان نزد مشاور رفته و حاضر به تغییر دیدگاهشان نیستند پس نمیتوانید با صحبت کردن ایشان را مجاب کنید 
پیشنهاد میکنم دوستانه با خواهر همسرتان صحبت کنید و شرایط را توضیح دهید 
ایشان‌میتوانند منزلشان را بفروشند و در نزدیکی شما حتی در یک ساختمان باهم زندگی کنید 
بخواهید بخاطر برادرشان هم که شده از مسئولیتهای خودشان کم کرده و به برادرشان محول کنند چراکه با ادامه این روش همسرتان شخصیت وابسته ای خواهند داشت که بعدها به عنوان‌پدر خانواده میتواند برایشان نشکلاتی ایجاد کند
از خواهرشان بخواهید تا به برادرشان بگویند مسئولیتهای خانه  با همسرتان  است و دیگر نمیتوانند مستقیم نظارت داشته باشند ولی کمکشان میکنند
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha