مراسم چهلم مادرش بود ,ورفتم خونه اشون و اون بامن حرف نزد منم باهاش حرف نزدم ,و قبلش بمن گفت که تو خوشحال شدی اون مرد ,و درصورتی که دروغه ومن تمام مدتوکارهاشونو انحام دادم ,اما اون بمن میگه من دیگه هیچی تو این دنیا بجز مادر برام مهم نیست ,و منم گفتم میدونم منو دوست نداشتی از اولش وگرنه خونه ی جدا برام میگرفتی تا باخانوادت مشکل پیدا نکنم گفت بله من دوستت نداشتم ,از اولش ,و هر کاریم میخوای بکنی بکن من برام مهم نیست ,و حالا تو مراسم باهاش حرف نزدم اونم نزد ,و براش چای و اینا بردم ولی الان دوروزه اصلاخبری ازش نیست ,و منم زنگ نزدم اما همیشه من زنگ زدم اینبار نزدم و اونم زنگی نزد دیگه دوس ندارم غرورمو بشکنم
چرا این تاپیک رو انقد تکراری میزنی؟
چه تلخ
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
بازم بشکن
نمی‌دونم شاید اگر یکم بگذره حالش بهتر بشه
الان توی شرایط سختیه بهش زنگ بزن باهاش خوب باش وقتی حالش خوب شد ازش از لحاظ احساسی فاصله بگیر خودش میاد سمتت
ولش کن مریضو اه اه حالم بهم میخوره از این مردای بچه ننه .دیپلمه؟
شوهرت ناراحته که مادرش رفتار نکردی و اون از دنیا رفته فقط باید زمان بگذره
درکش کن الان داغ داره یه چیزی گفته . گناه داره غم از دست دادن مادر غم بزرگیه
الان سرایطی نبوده که بخوای تغییر رویه بدی بدتر داری خودتو از چشم میندازی و همسرت الان اصلا شرایط مناسبی نداره همه چیز یادش میمونه
ادم عزیزش از دست داده خیلی سخت شما ولش کردی به امان خدا!!!!!!
عزیزم حال روحی همسرت خوب نیست تو این شرایط بنظرم کنارش باشی بهتره
منم شوهرم بعد از فوت برادرش هنوزم میگه هیچی دیگه برام مهم نیست و حتی گفت تو نفرین کردی برادرم فوت شد
ولی من کنارش بودم همدلی کردم باهاش سعی کردم درکش کنم بعد از مدتی پشیمون شد از حرفاش...
الان واقعا شرایط کل کل نیست عزیزم بااینکه تماااام حق با شما هست و درک میکنم چقدر دلت از حرفاش گرفته ولی بازم باید این حال روحی بدش رو درک کنی و کنارش باشی
چون ارتباط خوبی با مادرش نداشتین واون سوگوار مادرش ک شده ی حس بدبینی داره و حس درونیش اینه شماخوشحالی وعکس العمل شما بدبوده ک منو دوست نداشتی وخونه جدا نگرفتی ببین وقتی طرف سوگوار هست واقعا نباید همچین. بحثی باز میشد شما باید ناراحتیتو ب شوهرت بروز میدادی ک چقدر از فوت مادرش ناراحتی وبیشتر ب همیرت محبت میکردی ی حس ارامش وامنیت باید میدادی ک قلبن اگاه بشه تو از فوت مادرش ناراحتی ...ببین گلم رفتار شوهرت الان وحرفی زده اصلا خوب نیست اما شرایطش عادی نیست وباید درکش کنی ..اول بهش ثابت کنی دوسش داری وکنارشی واینکه اگ هرچفدر بامادرش بدبودی راضی ب مرگش نبودی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
