اینشرلی_خاهرآنشرلی

عضویت : 1401/05/04
زن
لیسانس
عمیقا دلم پر میزند برای زمانی که از مدرسه می امدم و از سرما به گرمای بخاری پناه میبردم؛ بوی عطر ناهاری که قابلمه داغش روی بخاری بمن چشمک میزد را هنوز میتوانم حس کنم! دلم برای تمام وقت هایی که مشق هایم را جلوی تلوزیون ۱۴ اینچ که عمو پورنگ و امیر محمد را نشان میداد مینوشتم تنگ شده! هنوز شعر هایی که باهم میخواندند را حفظم.. برای تمام کارتون های زمان کودکی برای خرس های مهربان برای پتی پستچی برای هایدی برای.. اگر میدانستم بزرگ شدن سراسر رنج است برای  زودتر تمام شدن دوران کودکی ام لحظه شماری نمیکردم؛ من دلم برای ظهر های تابستان که صدای لی لی بازی کردن و هفت سنگمان کل کوچه را پر میکرد تنگ شده؛ برای خانه مادربزرگ برای فرش های گلی  برای مهمانی های ساده و پر مهر فامیل و برای تمام صفای و لذت هایی که دیگر نیست...دلم برای قدیم تر ها تنگ شده و هراسم از این است که مبادا روزی دلم برای این روزهایم تنگ شود💔