من با یکی یه چندماهه آشنا شدم کلا من آدم احساساتیم.فهمیدم قبل من چندتا دوس دختر داشته.دائما بخاطری آخریه که 3سال باش بود و از هم جدا شدن دعواش میکردم.نمیدونستم مقصر کی بوده که جداشدن اون رفت با یکی دیگه یا این ناراحتش کرده نمیدونم ولی وقتی میفهمیدم بخاطرش انقد داغون شده بود چون باهم بودن آخرش پدر دختره راضی به ازدواج نبود دوس داشتم من جایگزین اون دختر بشم تا بلکه حالش بهتر بشه ولی واقعا شدنی نبود چون من نمیتونستم خودمو تغییر بدم و بشم مث اون دختره.قطعا من اون نمیشم براش ولی خودش میگه تو بهتری اونو ول کن کاری کن فقط چشمم تورو ببینه،خلاصه وقتی تو اینستا استوریای دختره رو میبینم که با آهنگا میخونه یا کلا انگار عمق چشاشو میخونم حس میکنم دلتنگشه و بخاطر دل دختره میزنم زیر گریه.باورم نمیشه چطور از هم دل کندن و جدا شدن آخه همو خیلی دوس داشتن.هرچی بهش میگم برگرد پیشش میگه نه.تو برام مهمتری
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.