2777
2789

بازم میگم می‌ترسی یا بارداری نیا عزیزم 







بعداز عقد و شروع زندگی دو نفره تمام دنیا برام رنگ دیگه ای داشت همه چیز زیبا عالی بخصوص منو همسر عاشق هم بودیم و البته هستیم هفت ماه بعد از عقد عروسی کردیم  دقیقا بعد از اومدن ب خونه ی خودم انگار پرده ها تازه جلو چشمم برداشته شد رفتار همسر عوض شد یهو ب چشم بهم زدن مثل کسی ک بخاد دنبال  بهانه باشه برای سر سنگین شدن و قهر برام قابل هضم نبود این مرد همون مرده دیروزه .اینم بگم از خودم اعتقاد داشتم ولی اهل نماز روزه وحتی دعا و قرآن نبودم میلی نداشتم حتی صدای اذان میومد قط میکردم تمام حواسم این بود چرا دیوار ب این بزرگی بین ما اومده هیچ کس جز خدارو نداشتم ک پناه ببرم تازه اومدم سر زندگیم و این طور .... یک شب پای تی وی میخاستیم بخابیم ک من شروع کردم ب جیغ زدن جیغهایی ک کنترلش دست من نبود همسرم اینقدر ترسیده بود ک دلم بحالش می‌سوخت تو اون حال ولی چیزی دس من نبود اصلا نمی‌دونم برای چی جیغ میزدم اولین کاری کردم پلاک آیه االکرسی  زنجیر طلامو پاره کردم از گردنم یادمه  همسرم فقط می‌گفت غلط کردم غلط کردم میخواستم بگم ربطی ب اون نداره ولی نمی‌تونستم ...دلیل جیغ هامو نمیدونستم همسایه ها اومدن دم خونمون جیغ ها تمام عشقم منو برد بیمارستان ولی نمیدونست بگه چمه تشخیص دادن حمله عصبی....و شروع داستانی  ک برای خودم هنوز قابل درک نیس


فکر کنم روح من کلا تو ماورا زندگی میکنه از بس خواب عجیب میبینم منتها بچه پرووام همش میگم حساس نشو خوابه حساس نشو دغدغه ذهنیه😐

هیچوقت مردم را نمیفهمم اما باید یک جوری میان آن‌ها زندگی کنم...!                                                               اندک اطلاعاتی در اختیار دارم که حاصل خوندن و تحقیق کردنه.                                                                            فردی بشدت کنجکاو .                                                عاشق کتاب ، حیوانات ، فیلم ، کهکشان ، نکات پزشکی ، روانشناسی و در کل عاشق یادگیریم و از یادگیری استقبال میکنم.          

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب

🟩🦁🟥 تا ابد✨💫" برات اون لبخندی رو ارزو میکنم که بعدش میگی : آخیشششش بالاخره شد .می دونی رسیدن کلا قشنگه !رسیدن به آدمی که دوست داری ، رسیدن به شغل مورد علاقت، رسیدن به رویاهات . . .برات رسیدن و آرزو میکنم ، صبحی رو که با خوشحالی از خواب پا میشی !می دونم که می تونی ، پس روزات پر از رسیدن رفیقِ من 🤍

فرداش منو برد خونه خواهرم من آرامبخشی ک زده بودن فقط خوابیدم و سکوتی ک خودمم نمیدونستم از دنیا چی میخام و این چ حالی بود ظهر اون روز جیغ ها باز شروع شد و باز همسایه ها اومدن خواهرم بچه های خواهرم همه اینقدر ترسیده بودن فقط ب اورژانس زنگ زدن دوتا آقا اومدن میخواستن آرامبخش بزنن من بی دلیل با نزدیک شدن اونا جیغ هام بیشتر میشد از نگاه اطرافیان خجالت می‌کشیدم ولی باز چیزی دس من نبود گفتن حتما ببرید بیمارستان حمله عصبی دارن ممکن سکته کنه من تو اون حال متوجه همه چیز بودم این نکته اس

فرداش منو برد خونه خواهرم من آرامبخشی ک زده بودن فقط خوابیدم و سکوتی ک خودمم نمیدونستم از دنیا چی می ...

دختر خاله ی من همین حالتی شده بود

اینا حمله های عصبیه

جنون آنی

با دارو کنترل میشه برای دختر خالم

چندساله روزی ۱۵ تا قرص میخوره

اینا فشارهای عصبی از دوران کودکی تا بزرگسالیه که یهو بروز میکنه

ربطی به ماورا نداره

دخترخالم تو همون حال یکیره میرفت امام زاده

روزی صدتا امامزاده میگفت منو ببرین

امام زاده های شهر های دیگه حتی

کاربری پانزدهم😑این سیمکارت برای مادرشوهر خدابیامرز خواهرمه😑نزارین تن مرحوم تو قبر بلرزه😑پس گزارش نزن‌ چای شیرین
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز