پیتزا
معجون
یادم نمیاد ولی چون تاکید داشت یه جایی باشه بتونیم طولانی حرف بزنیم از این رستوران سنتی تخت دارا رفتیم احتمالا کباب اینا خوردیم دیگه. انقدر هیجان داشتم یادمنمیاد. تناا چیزی که یادمه پیش غذا میرزا قاسمی بود اون با همینطوری خالی خالی میخورد من میخواستم با نون بخورم نون تازه هم اورده بودن دلم میخواست لقمه درست و حسابی بگیرم بخورم ولی روم نمی شد اخرشم همه میرزا قاسمی من موند چشم دنبالشه هنوز
آفففرین دقیقا اینم همینه...اتفاقا امروز نهار ،غذا مال دیشب بود کلا دو تا تیکه مرغ بود،گفتم یکیشو الان بخور،یکیشم فردا ناهارت ببر سرکار،خودمم زیاد گوشتی نیستم و نمیخورم...مثلا خواست در حقم لطف کنه،دلش سوخت یه تیکه کوچولو کنار گوشتشو داد بهم 😅من ناهارمو خوردم،بازم همونو زیاد آوردم گفتم بزارم واسه غذای فردام،تا برم ظرف غذامو بیارم،دیدم همونم سریع خورد😐😂بعد نگام میکنه میگه آخه تو گوشت دوست نداری خوردم،حیفه😬حالا خوبه من زیاد شکمو هم نیستم😂وگرنه باید گیسای همو میکشیدیم😅
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
