من اینجوریم که دوست دارم کارهای مورد علاقه ام رو انجام بدم مثه عکاسی شیرین پزی درس خوندنم و یه مردی که باهام بیاد بیرون و پا به پام باشه بگه و بخنده و خیالم هم از بابت دختر کوچولوم راحت باشه دلم سفر میخواد البته مورد سفر نشه هم بد نیست ولی واقعا روحیه ام داغونه هر چی مبگذره و به خواسته ها و علایقم نمیرسم بدتر میشم چون همش تو خونم شوهرمم میترسه من تنها برم بیرون میترسه خدای نکرده بلایی سرمون بیاد من در حد محله خودمون واسه خریدای جزیی میرم بیرون
اگه میشد نگاهت رو تو حجم یه سرنگ جا داد/اگه میشد فقط یکبار پر و بالی به رویا داد/ من از تزریق میمردم تو رو تا اوج میبردم
من از تزریق میمردم تو رو تا اوج میبردم