باید یه عقبه ای اول واستون تعریف کنم
چند سال پیش توی بارداریم مادر شوهرم زنگ زد که جاریت اومده شهرتون ما هم رفتیم خونه داییش از شب قبل خودشو و داییش و خواهرش که همراش اومده بود دعوت کردیم واسه فردا
فردا شد من با اون وضع بارداریم ۳ مدل غذا درست کردم نیومدن گفتن میخوایم بریم بازار گفتم بعد از بازار بیاین گفتن نه طول میکشه در صورتی که رسما دعوتشون کردم و کلی تدارک دیدم