تاغروب ناراحت بودم یهو اذان مغرب همسایمون خیییلی باما صمیمی هستن و رابطه خوبی داریم خودشم سید زنگ زد گف ازصبح میخام زنگبزنم یه چیزی بگم وقت نمیکنم دیشب خوابتو دیدم خشکم زد گفتم خیر باشه چی دیدی گف والله اومده بودی جلو در و محکم درمون میزدی با خوشحالی میگفتی سیدخانم دیدی مشکلم حل شد بعد میگف باصدای بلند میگفتی مشکلم بدست. تو حل شد تو واسطه شدی میگف یهو بیدار شدم دیدم ده دقیقه به اذان صبح عجیب اصلا بهت فکرم نکردم نمیدونم چرا همچین خوابی دیدم 😭😭😭😭😭