سلام خانوما یه اشتباه خیلی بزرگ کردمممم😭دیروز ظهر دخترخالم پیام داد که بیا بریم بیرون از شوهرم اجازه گرفتم گفت برو خیلی شوهرم مهربونو خوبه همه کار واسم میکنه . گفت که کجا میخواین برین به دخترخالم پیام داام گفت میریم قلیون بکشیم بیا خونمون اول بعد من تو اشپزخونه بودم شوهرم پیامرو نگاه کرده بود گفت بیا بخون ببین چی نوشته منم با خودم گفتم نمیریم قلیون بکشیم پس به شوهرم گفتم که دخترخالم نوشته بیا خونمون بعدش اماده شدیمو رفتیم تو راه خیلی گرفته بودو بغض داشت خیلی دلم شور میزد شک کرده بودم که فهمیده دروغ گفتم ...خلاصه رفتم پیش دخترخالمو رفتیم بیرون گشتیم و لباس خرید شب شده بود دیگه که رفتیم کافه...
شلوارپلنگی🐅 اراذل و گنگسترِ شهر آمل و حومه🤣🥸🍻خب لامصب من اگ پروفمو عوض کنم ک اینجا دیگ کسی منو نمیشناسه ک🤣😒🤌🏽 والا بخدا...اصاب نداشته ی منو نداشته تر میکنن با این کاراشون وَ بنازم کاربری را که همه او را با پروفایلش میشناسند:)
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
برای مادرم ک بهترینم بود جایی خوانده بودم که درد آدم را بزرگ میکند و روح را صیقل میدهد.و تجربه را زیاد میکند. هیچجا ننوشته اند که درد با یک زن، با یک مادر چه میکند . مادران درد کشیده یا زود میمیرند، یا برای همیشه میروند، یا میمانند با چشمانی که رنگِ بیتفاوتی گرفته استو دستانی که زیر ناخنهایش جز دردچیزی نمیروید، . مادرانی بی هیچ آرزویی، با دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک . هیچکس از مادرانی که به بهشت نمیروند چیزی ننوشته است.
یه بخشش کافه بود یه بخشش قهوه خونه که من نمیدونستم رفتیم توی قهوه خونه نشستیمو هم دختر بود هم پسر دخترخالم گفت که قلیون بیارین واسمون ، اوردن قلیونو مشغول کشیدن شدیم یهو کلی پسر ریختن توی قهوه خونه واسه شطرنج بازی کردن که از شانس نکبتی من شوهرم رسید ، ربع ساعتی جلو در واساده بود منو میپایید من نمیدیدمش اما یهو زنگ زد رفتم دم در جوابشو بدم که خودشو دیدم ، بنده خدا کپ کرده بود منم هنگ بودم گفت اینچا چه غلطی دارین میکنین و اینا بعد دست دخترخالمو گرفتم که برسونیمش خونشون انقد شوهرم عصبانی و جوشی شده بود که خدا میدونه انقد تند میرفت چنبار میخواستیگ تصادف کنیم
برای مادرم ک بهترینم بود جایی خوانده بودم که درد آدم را بزرگ میکند و روح را صیقل میدهد.و تجربه را زیاد میکند. هیچجا ننوشته اند که درد با یک زن، با یک مادر چه میکند . مادران درد کشیده یا زود میمیرند، یا برای همیشه میروند، یا میمانند با چشمانی که رنگِ بیتفاوتی گرفته استو دستانی که زیر ناخنهایش جز دردچیزی نمیروید، . مادرانی بی هیچ آرزویی، با دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک . هیچکس از مادرانی که به بهشت نمیروند چیزی ننوشته است.
از اولشم شوهرم از دخترخالم خوشش نمیومد دیگه وقتی رسوندیمش گفت که دیگه زنگ به گوشی زنم نزن و رفتیم ، اومد جلو خونه بابام گفت پیاده شو برو بعد کلی واسش توضیح دادم انقد عصبی بود انگار که صدامو نمیشنید کلی خواهش و غلط کردم گفتم و اون بازم حرف خودشو میزد
وقتی ینفر بهتون احترام میذاره وقتی محبت میکنه وقتی در حقتون مهربونه آدم باشین و کاری نکنید که از ته قلب بابت سادگی خودش آه بکشه و از خریتش متنفر بشه انسلن باشید لطفا ، دیگه شوهرت هیچوقت نمیبخشتت هیچوقت برا من پیش اومد هنوز نبخشیدم آدم دروغگورو
آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد/کاش می آمد و از دور تماشا میکرد
اون دیگه ادم قبل نمیشه چرا دروغ بگی اون از همون اول فهمیده و کاملا زیر نظرت گرفته بوده
هر بچه ای منو میبینه میگه خوشبحال بچه تون چقدر مامان مهربونی داره ولی نمیدونن من بچه ندارم کاش خدا نگام میکرد من باردار میشدم و صاحب یه فرزند سالم و زیبا خدایا امیدم به تو هست خودت دستمو بگیر
چرا شخصیت خودتونو میارین پایین....آخه جای یه خانوم این جور جاهاست......کارت خیلی زشت بود...بخدا من شوهرم مرده میره قهوه خونه قلیون میکشه...اعصابم بهم میریزه باهاش بحث میکنم....چه حالی داشت شوهرت