شوهرم از عید گفتم سر کار دور نرو گوش نکرد دوسه ماهه رفته بندر سر کار و الانم شوهرم خونه اجاره کرده اونجا تا ماهم بریم الان تو راه هستیم ولی دارم میترکم از بس گریه کردم کشش ندارم کمکم کنید لطفا تو دوراهه گیر کردم
خیلی سخته میفهممت ولی برای حفظ زندگی باید. باهاش روبرو شد
به هیشکی و هیچی فک نکن فقط همراه شوهرت باش کمکش کن تا زندگیتون بهتر و رو به پیشرفت باشه ...
خانوادم جای دیگه من اینجا نمیدونم واقعا
عزيزم ميدونم چ حال بدي داري ولي كاريش نميشه كرد،منم از خانوادم دورم خيلي سخته،خيلي از نيني سايتيا هستن م از خانواده هاشون دورن و دارن تحمل ميكنن
ناراحت نباش برو .دور از شوهرتون نباشی بهتره
تغییر، درد داره. ولی تحملش کن. بالاخره زندگی سختی هم داره. خداراشکر کن که سرکار میره
آرامش خانواده مهمتره
منم دورم از خانواده م بخاطر شغل همسرم ولی زیادم ناراضی نیستم، اینا همه ش تجربه است عزیزم برو تنوع میشه برات بعدم خدا بزرگه یا عادت میکنی یا یه فکری میکنید دوباره برمیگردید
بنظرم اشتباه محضه،منکه حماقت کردم شرایطش از اول همین بود ولی بازم قبول کردم و الان پشیمونم از این دوری،حالا شما شاید واقعا کار با حقوق خوب نبوده که اومده بندر
ولی بندرعباس هزینه هاش واقعا سرسام آوره
من مازندران هستم خانواده م اصفهان
دل تو بزار روی دل من که از ۱۳ سالگی دارم تویه شهر غریب زندگی میکنم اونم باشوهر همه چی کش عوضی کراکی شیشه ایی هروئینی
خواهر زندگی چیه دارم تحمل میکنم
از زمین زمان طلبکارم از خدا طلب کارم از بابام طلبکارم البته پدر که چه عرض کنم یه لاشیه هوس باز از مامانم طلبکارم
از خانواده شوهرم طلب کارم البته توی دلم همه رو میکشم😪😭😭😭
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
