من تازه ازدواج كردم پريود شدم ديشب حالم بد بود مسكن خورده بودم رو مبل دراز كشيده بودم شوهرم گير داد بريم رو تخت بخواب گفتم خوابم نمياد منو بلند كرد ببره رو تخت گفتم برم دستشويي الان ميام رفتم دستشويي اومدم شوهرم خوابش برده بود خودش خيلي خسته بود حالا صبح بيدار شده ميگه منو با اين اخلاقات خسته ميكنى دارى منو زده ميكنى ديشب منو خراب كردى من و خوابوندى خودت نخوابيدى