من یه آدمیم که گاهی باید از مادر بودن و همسر بودنم فاصله بگیرم وبرای چندساعت خودم باشم و خودم
تا بتونم با انرژی بگردم به نقشهام و خودم پیدا کنم
الان امروز بشدت احتیاج داشتم برای خودم باشم ازصبح افتادم به جون کارها ولی انرژیم در پایین ترین سطح ممکن
به همسرم که زنگ زدم گفت برو
بهتر یه مادر شاد باشی تا یه مادر خسته و بی حوصله
گفت برو و بچه خونه باشه ( ۸ساله)منم تا یکی دوساعت دیگه میام
اما حریف دلم نشدمو نتونستم تصمیم بگیرم و پا روی احساس مادرانه م بذارم و بچه رو بذارم
با اینکه پیش اومده بارها که بچه تنها بمونه 😭😭😭الان هم نرفتم بیرون هم انگار حال روحیم بدتر شده بغض دارم😫😫