اتفاقا مامانه منم نمیذاشت و ترس داشت
چند سال گیر بودم تا مامانمو راضی کنم
بعد از اینکه یه خانمی توی بوشهر تو اتاق عمل فوت کرد مامانه منم حساس شد و نذاشت
انقدرررر مامانه من لجبازه من خیلی گیر بودم همش به من میگفت نمیذارمت اگه بری تو اتاق عمل دیگه برنگشتی من دق میکنم
ولی من میگفتم بالاخره یه روز عمل میکنم و بینیم همونی که میخوام میشه و موفق شدم😁