گفت داد و بیداد کن از خونه بیا بیرون هیچی طلا ک نزاشته برات حلقه های عروسیتون بردار و بیا بیرون و بیا خونمون طلاق بگیر بریم ی شهر دیگه زندگی کنیم.......منم گفتم نه من تا اخر عمر میمونم تو این زندگی......
میدونم الان عصبانی داره میگه دو روز دیگه طلاق بگیرم کلی بحث داریم کلی غر میزنن بهم کلی سرکوفت میزنن بهم.....
من یبار جدا شدم عقد بودم اون موقع هر شب دعوا بود تو خونمون بعد از جدایی ک این شوهرم اومد خواستگاری من ده هزار بار گفتم نمیخوام ازدواج کنم اما مامانم خیلی اصرار کرد خیلیییییی گفت دیگه کسی نمیاد بگیرتت دیگه کسی نمیاد خواستگاریت اون موقع ک باید خونرو جا ب جا میکردن و میرفتیم تا من ارامش داشته باشم نکردن الان میخوان بکنن
کلی بهم حرف زد گفت تو کلفت اون خونه ای فقط کلاه گزاشت سرت خونه رو زد ب اسم بابلش طلاهاتو فروخت ادم حسابت نکرد همه اینارو راست میگه خودمم میدونم ک همه این کارارو کرده اما من طاقت طلاقگرفتن ندارم سختی هایی ک کشیدم حرفایی ک شنیدم نمیخوام تکرار شه نمیدونم چ غلطی بکنم
لوله هامم بستس عکس رنگی گرفتم اما ب شوهرم گفتم نرمال البته دقیق نخونده بودمش بعدش ک خوندمش و ترجمش کردم فهمیدم ک بستس....میگم بهش نگم ک لوله هام بستس فعلا بچه دار نشیم تا ببینم چی میشه دکترم نرم ضرر داره بسته بمونه ؟؟؟؟ راهنماییم کنین دلم قد ی دنیا گرفته تو این روز اربعین تورو ب امام حسین دعام کنین 😭😭😭😭😭😭