من بیست سالمه تو این بیست سال نه رلی داشتم نه تاحالا با پسری حرف زدم دوستم دیشب منو با یک نفر آشنا کرد بهم گفت طرف ازت خوشش میاد اگه تو هم خوشت میاد باهم برید بیرون باهم حرف بزنید آشنا بشید و از این حرفا من خودم دوست دارم رل بزنم تجربه کسب کنم اعتماد به نفسم بره بالا که وقتی پسری دیدم هول نشم استرس نگیرم و اینا و خیلی دوست دارم زمانی که رل بزنم به مامانم بگم و اون بدونه دوستم همه چیشو به مامانش میگه و اون درک میکنه اما مشکل من اینجاست مامان من درک نمیکنه کلا خانواده ما ازدواج سنتی ترجیح میدن و از اینکه قبل ازدواج دونفر باهم باشن عاشق هم باشن خوششون نمیاد مامانم اگه یک درصد با صحبت کردن بتونه این مسائل درک کنه خانوادش و خواهرش پرش میکننن مثلا وقتی من و خواهرم میخوایم کاری کنیم خالم میگه نه اینطوری کنن اونطوری کنن و مامانم میگه راست میگه خالت من دوست ندارم اگه رل بزنم و یه روزی مادرم بفهمه بهم بی اعتماد بشه واقعا نمیدونم چیکار کنم بالاخره باید ادم از جایی شروع کنه من از ازدواج سنتی خوشم نمیاد و دوست دارم با وکسی که عاشقشم ازدواج کنم دیشبم خواهرمم بود و مجبور شد پسردایی ۱۵ سالمه بیاره اون به کسی چیزی نمیگه ولی خیلی ناراحتم حالا فکر میکنه من همیشه کارم اینه با پسر برم بیرون و اینا واقعا چیکار باید کنم