2733
2739
عنوان

به وقت 13 شهریورماه 1401

13653 بازدید | 0 پست

وسایلت را برای بار آخر چک میکنی صندوق عقب را میبندی، ریموت را فشار میدهم سوار ماشین میشوی و میروی و من با چشمان گریان از پشت پنجره نظاره میکنم آخرین حضورت را تمام سهم ما از آغاز تا امروز 3 سال و 6 ماه کنار هم بود و من با چه شوقی به این خانه آمدم من آمده بودم تا کنار تو زندگی کنم تا باتو شاهد تمام اتفاقات خوب و بد باشم ولی حالا باید به تنهایی شاهد همه ی اتفاقات این خانه باشم چقدر دلم می‌خواهد فریاد بزنم نرو اما نمیتوانم در دوراهیه قلب و مغز اینبار به مغزم گوش میدهم با تمام ناامیدی ریموت را دوباره فشار میدهم و چشمانم را به روی تمام آینده ای که باتو داشتم. بهراد را در آغوش میکشم تا از بی قراری رفتن تو آرام شود آه چقدر پسرمان شبیه تو است تو نرفته ای و همینجا کنار ما خواهی بود 🥀


 مامی بهار و بهراد  
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز