سلام مادر شوهر من جرات نمیکنه به جاریم زنگ بزنه
همه توقعاتشو از من داره احمق حرمله
بچه ها من از اول زندگیم همیشه شفت و ساده میزدم خیلی ناراحتم
توقع نداره اصلا بره خونه جاریم
اصلا به اون جاریم کاری نداره
دلم میخاد یه کاری کنم به منم کاری نداشته باشه
منم دلم میخاد بین من و جاریم عدالت باشه خیلی بده که یه نفر انقد جذبه داشته باشه آدم احساس بلاهت بهش دست میده
نه ک.چیکتره
جاریت بزرگتره؟
نه اصلن
پشت سرش حرف نمی زنن؟
بچه ها من واقعن ادم مهربونی هستم ولی تصمیم دارم رویه ام رو تغییر بدم
یعنی آدم باید بلا نسبت شما سگ پاچه گیر باشه
برای خونواده شوهر مهربونی معنا نداره . من خودم کشیدم میدونه.فقط دوری ورسمی بودن
جاری منم همینه مادرشوهرم بهش خیلی احترام میزاره وخیلی مواظبه جلوش چیزی نگه ناراحت نشه بعداکه اعتراض کردم فهمیدم مامانش گفته اون تاناراحت بشه روزگارداداشتوسیاه میکنه وخونشون جنگ ودعواس واسه همین مواظبیم ناراحت نشه وگرنه احترام نمیزاریم فقط نمیخوام پسرم ونوه ام اذیت بشن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
