خیلی همه چیزا رو مخمه
از یه طرف قلب مامانم مشکل داره و از حال میره
از طرفیم دارم برای نفقم تلاش میکنم ک بگیرم و برای اون حرص میخورم
از طرفی نه خواهری دارم نه برادری ک پشتم باشن
از یه طرف دیگه حوصله هیچیو ندارم
زندگی مث قبل نیست
پدرم از وقتی با مادرم جدا شدن
فک میکنه من بچش نیستم
زیر بار اینکه خرجمو بده نمیره
هووووف رومخهههه
دوست دارم وارد دانشگاه شم