ااین قضیه برمی گرده به چندین سال پیش که ما هنوز ازدواج نکرده بودیم ولی برام تعریف کرده که چی شده بود
یه خانمی بوده که براش دعا گرفته و باعث شده پای اجنه به زندگیش باز بشه،دیگه بعد از یه مدت که یه سری جریانات پیش اومده،مثل اینکه رفتن پیش کسی که موکل داشته و کارایی که گفته انجام دادن و پای اجنه از اونجا قطع شده
تازه این جریان برای چند تا از فامیلاشون هم پیش اومده
یعنی وقتی تعریف می کرد مو به تن من سیخ میشد