2733
2739
عنوان

خاطره ای که یادتون میاد میخواید خودتونو بکشید😂😂

| مشاهده متن کامل بحث + 803443 بازدید | 2900 پست

یه بارم تو عروسی داییم خیلی فاز گرفدم رفدم اون وسط رقصیدم.. تاالان که غیلم عروسی دایی اینامو نگا میکنم به خودم میگه اینهمه اعتماد به نفسو از کحا اوردم رفتم اون وسط رقصم خیلی ضایه بود خیلییی😂😂😂تازه لباسم یکم بزام بزرگ بود منم خیلی لاغرم.. جای سینه های لباسو جوراب گوله شده رنگارنگ گذاشتم هی از لباسه میزد بیرون من میکردمش تو دوباره.. 😓😂

من همانم که خودم قاتل و خود مقتولم من همان مسئله ی ساده ولی مجهولم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

عروسی بود مردها طبقه پایین بودن خانوما طبقه بالا باید از کنار مردها رد بشی بعد درشون کرکره ای بود من ...

تو بلینکی؟^^ 

بلک پینک جدیدا جز پینک ونوم آهنگ نداده؟ 


دنیا ارزش نداره خودتو اذیت نکن..... بجاش بقیه رو اذیت کن یَک حالی میده 😝 آرمی💜

میگن یه بنده خدایی رفت بانک تازه اولین باربود در اتوماتیک میدید برگشت توی جمع خاندان اعلام کرد فکر کنم پیغمبر شدم گفتن حالا چطور ؟گفت صبح رفتم بانک به اذن خدا در خود بخود بروم باز شد

همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم.....
2731
ی بارم داشتم با شوهرم ک دوست پسرم بود حرف میزدم بابام اومد تو اتاق از ترس ک نفهمه گوشیو برعکس گذاشتم ...

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣عاشق بابات شدم حالا جا کم بود حتما باید میومد تو اتاق گوز میداد و میرفت🤣🤣🤣

سعی میکنم توتاپیک هایی که خیلی خلوته شرکت کنم شاید تونستم کمکی بکنم 

خونه مادرشوهرم بودم شروع کردم به خوندن پست هاتون‌..حالا وسط یه بحث جدی!!البته من تو بحث شون شرکتی نداشتم فقط یه گوشه اتاق نشسته بودم ریز ریز میخندیدم...پدرشوهرمو و شوهرم وسط بحث یه نگاه به من مینداختن و ادامه بحث..آخرش شوهرم ازم خواست برم تو یه اتاق دیگه...مرسی بابت خاطرات قشنگتون کلی خندیدم

عروسی عمم فکر کنم ۱۴،۱۳سالم بود‌یه پیراهن تنم‌کردم‌تا بالای زانو‌بعذ مثل خنگا روسری پوشیدم‌موهاامم‌ه ...

وااای منم عروسی دختر خالم سیزده سالم بود 

لااااااغر و استخونی بودم به کنار (۳۰ کیلو نبودم)‌

قدمم که از همون اول بلند بود به کنار 

کفش پاشنه ده سانتی ام پوشیده بودم🙂 یه پیرهنم تا بالای زانو پوشیده بودم رسما شده بودم یه اسکلته داغون که یسره داره می‌رقصه 

بعدا که فیلمه عروسی و نشستیم دور هم دیدیم یدفعه خواهر کوچیکش از دهنش در رفت گفت عه اینجا که میرقصی ما کلی خندیدیم 😐😐😐😐 

چه سمی بودم خدایا منو گاو کن


دنیا ارزش نداره خودتو اذیت نکن..... بجاش بقیه رو اذیت کن یَک حالی میده 😝 آرمی💜
2740

پارسال کلاسها آنلاین بود بود ما هم تازه یاد گرفته بودیم چطور اسکای رو استفاده کنیم کلاس عربی بود من تمرین حل میکردم معلممونم لهجه داشت بعد که من تمرینو حل کردم تموم شد فکر کردم میکروفونمو بستم با صدای بلند غش کردم از خنده و لهجه معلمو به مامانم تکرار میکنم میخندم قشنگم ادامه دادم معلمم بیچاره ساکته سعی میکنه ادامه بده و به روی خودش نیاره بعد پنج دیقه اینا که قشنگ ابروم رفته بود دیدم دوستام همه پیام دادن که صداتت بازه و کل کلاس منفجر شده بود🙂😂😂

ی بارم داشتم با شوهرم ک دوست پسرم بود حرف میزدم بابام اومد تو اتاق از ترس ک نفهمه گوشیو برعکس گذاشتم ...

یعنی بابات جلو شما میگوزه؟؟؟؟!!!!!!تازه بعدشم میخنده؟؟؟؟؟؟

خدایا ب خاطر همه چیز شکر🙏🙏🙏
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

کسی هست

svvfdrhicdevk | 2 دقیقه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز