وااای منم عروسی دختر خالم سیزده سالم بود
لااااااغر و استخونی بودم به کنار (۳۰ کیلو نبودم)
قدمم که از همون اول بلند بود به کنار
کفش پاشنه ده سانتی ام پوشیده بودم🙂 یه پیرهنم تا بالای زانو پوشیده بودم رسما شده بودم یه اسکلته داغون که یسره داره میرقصه
بعدا که فیلمه عروسی و نشستیم دور هم دیدیم یدفعه خواهر کوچیکش از دهنش در رفت گفت عه اینجا که میرقصی ما کلی خندیدیم 😐😐😐😐
چه سمی بودم خدایا منو گاو کن