2737
2734
عنوان

خونه‌ی مادرشوهرمم خیلی بهم برخورد😕

| مشاهده متن کامل بحث + 14886 بازدید | 373 پست
بقیه جاریا هم همین بودن ولی میگم که خانواده ما کلا دو نفره اونا واسه پسر ۱۰ سالشونم یه تیکه کامل گذا ...

حق داریا اما وقتی واسه همه جاریا اینجوری گذاشتن نمیتونی بحث کنی.

باردیگه مهمونی دعوت شدین وقتی دارین غذا میکشین سهم خودتو اول بزار کنار بعد واسه بقیه .

نزار عادت کنن به این روال .

الان هیچی نگو.دفعه بعد با عمل نشون بده که دوس نداری ته خورشت بخوری

همه تاپیکام یاد آور روزای تلخم بود امضامم ازون بدتر.لغو کاربری کردم تا از نو شروع کنم.کاربر ۹۵ هستم.
استارتر برام جالبه ماله همه رو حفظی که کی چقدر برداشته و رون بوده یا سینه. حسابه بشقابه همه دستته‌ ب ...

آخه عزیزم وقتی از جلوت برداره تو نمیبینی که چقدر گذاشته واسه دامادش؟😕


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب بچه ها همه جا در الویتن .نمیشه که به بچه نداد یا کم داد من خودم جایی باشم چه غذا کم باشه چه زیاد ...

خیلی جالبه همه فقط این کامنت منو ریپلای میکنن

ولی میگم ک دختر جاریم دو سالم از من بزرگتره هر روزم اونجاست با اینکه ازدواج کرده

میگفتی مثل اینکه غذا اندازه نیست منم که سینه دوست ندارم فعلا هم گرسنه نیستم نه من نیستم همیشه انداز ...

حالا اصلا منظورم این نیس که سینه بده و رون خوبه

میگم سینه‌ها تیکه تیکه شده بودن از ته قابلمه جمع کرده داده به من


2731
من هیچی نمیگفتم چون انگ شکمویی میزدن میشناسمشون دیکه ولی به شوهرم بعدا میگفتم تا از این به بعد حواس ...

واسه همه رو خود جاریم میکشید ولی خب حتما به شوهرم میگم که انقد تعریفشونو پیش من نکنه

نکن‌ خانم محترم‌  نکن  صد بار با خودت حرف امشب و منو تکرار کن  نیکی از حد بگذرد ناد ...

آره والا باید مثل خودشون برخورد کرد چند بار شده تو یخچالمونم میوه داشتیم به شوهرم گفتم اینا باشه خودمون میخوریم اینا دارن مهمون میان برو یه میوه‌ی بهتر بخر ولی دیگه عمرا همچین کاری بکنم

من بودم همون موقع شوهرمو صدا میکردم بهش نشون میدادم و دستم توی غذا نمیکردم. من جدا به این نتیجه رسید ...

اینجور زشت میشه که. 🙄

به نظرم اصلا اهمیتی نداره. و حتی ارزش فکر کردن هم نداره. بالاخره گاهی ممکنه پیش بیاد این چیزا.

منم عروس ترکها شدم،،،،،کلا داماد رو بیشتر احترام میگذارن و زیاد به عروس اهمیت نمیدن،،،،من از این رفتارها زیاد دیدم ولی اصلا برام مهم نیست ،فدای سر همسرم،،،،،

درسته  آدم از این رفتارها ناراحت میشه ولی بگذر وگرنه خیلی اذیت میشی،،،،از این به بعد تو آشپزخونه نمون برو کنار همسرت بنشین تا با احترام از شما پذیرایی کنن

2740
آخه عزیزم وقتی از جلوت برداره تو نمیبینی که چقدر گذاشته واسه دامادش؟😕


اخه فقط داماد رو نگفتی کلا مال همه رو حفظی. این میزان دقت اونم تو شلوغیه آشپزخونه و مهمونی یکم برام عجیب بود.

بیا رَه توشه برداریم، قدم در راه بی برگشت بگذاریم، ببینیم آسمانِ هرکجا آیا همین رنگ است...
اینجور زشت میشه که. 🙄 به نظرم اصلا اهمیتی نداره. و حتی ارزش فکر کردن هم نداره. بالاخره گاهی ممکنه ...


گاهی اره ولی من با کوتاه اومدنم باعث شده بودم که مثلا تو خونه مادرشوهرم توی خیلی چیزا ندیده گرفته بشم انگار وجود ندارم حتی جاری هام کارایی که من میکردمم میگفتن ما کردیم مثلا برای تولد مادرشوهرم من کیک بزرگ خریدم ولی جاریم میگفت من خریدم ولی از زمانی که اعتراض کردم ناراحتیمو نشون دادم و کوتاه نیومدم جواب دادم اوضاع فرق کرد و همه فهمیدن باید اندازه ای که میخوان احترام ببینن به منم احترام بذارن

منم عروس ترکها شدم،،،،،کلا داماد رو بیشتر احترام میگذارن و زیاد به عروس اهمیت نمیدن،،،،من از این رفت ...

آره امروز دیگه همه اینارو به شوهرم گفتم میگه دیدما تو آشپزخونه دیس جلوتون فقط گردن و اینا بود

میگه حتما باهاش برخورد میکنم ببینم چی میشه حالا

بهشم میگم واسه شماها عروس بی ارزش ترینه میگه نه والا من و داداشام اینجوری نیستیم این عروسه اینجوریه ندید بدید بازی در میاره

حالا اصلا منظورم این نیس که سینه بده و رون خوبه میگم سینه‌ها تیکه تیکه شده بودن از ته قابلمه جمع کر ...

میدونم عزیزم زرنگ بازی میکردی با این ترفند میفهموندی اینو دوست نداری و وضعیت ظاهریش مطابق میلت نیست

اخه فقط داماد رو نگفتی کلا مال همه رو حفظی. این میزان دقت اونم تو شلوغیه آشپزخونه و مهمونی یکم برام ...

آخه منم کنار دستش نشسته بودم داشتم سیب زمینی میریختم واسه همین یادمه

میدونم عزیزم زرنگ بازی میکردی با این ترفند میفهموندی اینو دوست نداری و وضعیت ظاهریش مطابق میلت نیست

به شوهرم گفتم همه اینا رو اونم خیلی ناراحت شد گفت حتما باهاش برخورد میکنم چیزای دیگه هم بوده مامانم نمیذاره جلومو میگیره میگه به خاطر داداشت ولش کنین

حالا موندم بذارم به مامانش و خودش بگه یا نه!

ولی فکر میکنم اگه بگه میفهمن که شوهرمم پشتمه فکر نکنن اونجا تنهام و این چون چند ساله عروس اون خونست میتونه سلیطه بازی در بیاره

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز