حالم ازش بهم می خوره
تو این سه سال که باهم هستیم
سه سال می خواهیم بریم سر زندگی مون
هنوز نتونسته کاری کنه
خونه رو بابام داده جهیزیه رو بابام داده
ولی نمی تونه یه عروسی ساده هم بگیره
ولی نمی دونم چرا بازم ادعاش میشه
این همه اعتماد به نفس و از مجا میاره نمی دونم
من سر یه اشتباه بچه گانه انتخاب کردم
الان دلم یه خودم می سوزه که آنقدر براش کار کردم و نفهمیده