منم یه مشکلاتی دارم که اتفاقا ،فقط و فقط خودش میتونه گره ش رو باز کنه.در واقع اگه ببخشتم مشکلم حل میشه...اونا رو سپردم به خودش بیخیال شدم.
ولی وقتی حال روحیم بده،اول از همه سعی میکنم واقعیت ها رو قبول کنم،هر چند که سخت باشه.
بعد اگه راه حلی براش پیدا کردم که خب خداروشکر،اگه نه پس بیخیالش.(به درک)
اما در حال حاضر درمون دردم فقط تلاش کردن واسه آینده امه.اینده ی مجهولی که ازش میترسم رو باید یکم واضح ترش کنم.