چندبار مچش رو گرفتم قول داد بهم که همه چی تموم شده سیمکارت جدید براش خریدم چندبار بازم مچش رو گرفتم فهمیدم با اون زن در ارتباطه،از زمان مجردیشون عاشق هم بودن،واقعا درمونده شدم چیکار کنم چه برخوردی کنم،اون خانم متاهله
عشق با انگشت های کشیده پیانو مینواخت...من پا به پای پونه های وحشی میرقصیدم... باران می آمد...بهارنارنجها همه مست...هوا هوای تو بود...🍀
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
خب من شوهرم و دوست دارم ازش بچه دارم اینجور شوهر اون زن بفهمه یا شوهر منو میکشه یا زنش و طلاق میده ب ...
عجب تفکر واقعا همین میشه به تهش فکر کردی
من شاید امروز روز آخر باشه اینجام .شاید کلا برم ... فقط نمی دونم چرا000دیونه نشم خیلی خوبه ...فقط نمی دونم حکمت خدا چی بوده تورو سر راه من قرار داده ...من تاحالا دل کسی نشکستم چرا خدا
ببین اون چی داره هیکلی و اخلاقی که تو نداری اون سمتی رفته
یکم فکر کن
من شاید امروز روز آخر باشه اینجام .شاید کلا برم ... فقط نمی دونم چرا000دیونه نشم خیلی خوبه ...فقط نمی دونم حکمت خدا چی بوده تورو سر راه من قرار داده ...من تاحالا دل کسی نشکستم چرا خدا
✔️اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم ...چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم.دومین روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود.و سومین روز چطور؟گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد.وچند روز پیش را چطور؟به خاطر داری؟که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم...فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو..دکتر علی شریعتی خاک باش! علی ابوتراب است .... هستم؛ به میزان معرفتم به حقیقت... و نیستم به میزان دور بودنم از آن...«اللهم أرح قلبه فهو وقلبه في قلبي.» محبوب من!من با شما حرفهایی دارم که با کلمات نمیشود گفت؛درمانش،دیدار است... 💔! -#بےݩواےحسیݩ دربارهی من: هیچم در این وادی حیران محل سکونت: شهر عمهی سادات( عمهمعصومهسلامالله علیها:)))) علایق: نوشتن برای خودِ مخدوشم، غرقشدن در اعماق کتابی ژرف؛ اگر قرآن و نهجالبلاغه و کتب فلسفی باشد نیکوتر است! به خدا و رسول و اهل بیت و نائب خلیفهاش بر زمین نیز علاقهی فراوانی دارم. موسیقی مورد علاقه: هر سازی که احساسات خوبم را به غلیان آورد ...در گوش برگهای افتاده میخواند؛ نگاهم را از شما بر نمیدارم. که اکنون،زینت زمین شدهاید.خدای مهربان افتادهها! میشود من هم با برگها، بیفتم به پایتان؟ برگرفته از آیهی ۵۹ سورهی انعام گفت: اگر بروم چه؟گفتم: آنگاه تو اولین وطنی هستیکه ساکنانش را ترک میکند!سعید_انصاریان لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍکه ما انسان را در رنج آفریدیم..🌱سوره بلد_آیه ۴ مارا در بازارچه ی رنج می گردانندو هرکس را به اندازه وسع خَریدَش رنج می دهند..!
شوهرموتاپای طلاق می بردم وحسابی می ترسوندمش وتهدیدش می کردم که آبروتو می برم و به شوهر خانومه میگم یه مدتم ولش می کردم تاقدرمو بهتربدونه برای ترسوندنش هم اول مهریمو اجرامیذاشتم تافکر کنه ایندفعه کوتاه نمیام وکاملا جدیم
خب اون خوشگله خوش هیکله من یه کم درشتم مثل اون نیست چهره و هیکلم ولی من چندین سال باهاش ساختم با بدب ...
سعی کن هیکلتو درست کنی
من شاید امروز روز آخر باشه اینجام .شاید کلا برم ... فقط نمی دونم چرا000دیونه نشم خیلی خوبه ...فقط نمی دونم حکمت خدا چی بوده تورو سر راه من قرار داده ...من تاحالا دل کسی نشکستم چرا خدا
خانواده شوهرم نزاشتن مخالف بودن،الانم بعد از چندسال همو پیدا کردن
میشه بپرسم چرا شوهرتو دوست داری هنوزم با وجود خیاتت؟
چرا من امثال شمارو نمیتونم درک کنم؟
✔️اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم ...چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم.دومین روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود.و سومین روز چطور؟گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد.وچند روز پیش را چطور؟به خاطر داری؟که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم...فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو..دکتر علی شریعتی خاک باش! علی ابوتراب است .... هستم؛ به میزان معرفتم به حقیقت... و نیستم به میزان دور بودنم از آن...«اللهم أرح قلبه فهو وقلبه في قلبي.» محبوب من!من با شما حرفهایی دارم که با کلمات نمیشود گفت؛درمانش،دیدار است... 💔! -#بےݩواےحسیݩ دربارهی من: هیچم در این وادی حیران محل سکونت: شهر عمهی سادات( عمهمعصومهسلامالله علیها:)))) علایق: نوشتن برای خودِ مخدوشم، غرقشدن در اعماق کتابی ژرف؛ اگر قرآن و نهجالبلاغه و کتب فلسفی باشد نیکوتر است! به خدا و رسول و اهل بیت و نائب خلیفهاش بر زمین نیز علاقهی فراوانی دارم. موسیقی مورد علاقه: هر سازی که احساسات خوبم را به غلیان آورد ...در گوش برگهای افتاده میخواند؛ نگاهم را از شما بر نمیدارم. که اکنون،زینت زمین شدهاید.خدای مهربان افتادهها! میشود من هم با برگها، بیفتم به پایتان؟ برگرفته از آیهی ۵۹ سورهی انعام گفت: اگر بروم چه؟گفتم: آنگاه تو اولین وطنی هستیکه ساکنانش را ترک میکند!سعید_انصاریان لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍکه ما انسان را در رنج آفریدیم..🌱سوره بلد_آیه ۴ مارا در بازارچه ی رنج می گردانندو هرکس را به اندازه وسع خَریدَش رنج می دهند..!