یکی از آشنا ها از کربلا اومدن
این خانم دیدن خونه ما اومده بودن و شیرینی آوردن من به مادرشوهرم چندبار تاکید کردم رفتنی دیدنش به من و همسرمم بگین
بعد دیدم الان هدیه آورده میگه بیا اینم داده به تو
زنگ زدم همسرم که شب با هم بریم میگه من و مامانم دوتایی رفتیم 😐گفتم زن تو مادرته دیگه شبم برو پیش ایشون بخواب
میگه تو سنت کمه 😲۲۲سالمه منم گفتم انسانیت و فهم و شعور به سن ارتباطی نداره قهر کردم قطع کردم