خیلی گریه کردم...

07negin

عضویت: 1401/03/20

تعداد پست: 6424

نبابا اشکال نداره همه از ریاضی مینالن من خودم همیشه با زور کلاس نمره میاوردم

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤

1401/04/16

|

14:38

ریاضی_سابق

عضویت: 1401/03/09

تعداد پست: 10799

خوب دیگه مشکلتو خودت گفتی.پایت ضعیفه.تابستون وقت بزار اصولی و از اول یاد بگیر ریاضی رو

1401/04/16

|

14:38

مدیر استارتر

عضویت: 1401/01/01

تعداد پست: 695

نبابا اشکال نداره همه از ریاضی مینالن من خودم همیشه با زور کلاس نمره میاوردم

من شرایط کلاس رفتن هم ندارم میگم هر سه افتادم...

تو شهری براش فریاد زدم که فریاد حکم اعدام و داشت ولی خوب لیاقت نداشت به درک!🖤🤍

1401/04/16

|

14:39

07negin

عضویت: 1401/03/20

تعداد پست: 6424

من شرایط کلاس رفتن هم ندارم میگم هر سه افتادم...

اشکال نداره عزیزم دوباره تلاشتو لکن

فیلم دانلود کن از گوگل ببین مباحث ب مباحث

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤

1401/04/16

|

14:39

مدیر استارتر

عضویت: 1401/01/01

تعداد پست: 695

خوب دیگه مشکلتو خودت گفتی.پایت ضعیفه.تابستون وقت بزار اصولی و از اول یاد بگیر ریاضی رو

چیشو یادبگیرم؟غیزیک شیمی ریاضی همشون سختن ۱۴۰۲ کنکور دارم

کلا یادمیگرفتم تمرین میکردم از همون اول ولی باز همینه

تو شهری براش فریاد زدم که فریاد حکم اعدام و داشت ولی خوب لیاقت نداشت به درک!🖤🤍

1401/04/16

|

14:39

مدیر استارتر

عضویت: 1401/01/01

تعداد پست: 695

اشکال نداره عزیزم دوباره تلاشتو لکن فیلم دانلود کن از گوگل ببین مباحث ب مباحث

تصمیم به تغییر رشته دارم دوشنبه گفته مشاور برم مدرسه چقدر تمرین کنم دیگه وقتی ۱۴۰۲ کنکور دارم یعنی یک سالم مونده اونوقت من یه مسئله ساده رو میمونم....

تو شهری براش فریاد زدم که فریاد حکم اعدام و داشت ولی خوب لیاقت نداشت به درک!🖤🤍

1401/04/16

|

14:40

مدیر استارتر

عضویت: 1401/01/01

تعداد پست: 695

اووو خسته نباشی درسای سختی افتادی بابا خیلی بد شد از وقتی که کلاسا مجازی شد

خیلی تمرین کرده بودم به خاطر همین تلاشام و شب بیداری هام گریه کردم آخه چرا...

تو شهری براش فریاد زدم که فریاد حکم اعدام و داشت ولی خوب لیاقت نداشت به درک!🖤🤍

1401/04/16

|

14:41

نوشآفرین۰۰

عضویت: 1400/10/25

تعداد پست: 1167

فک کنم فقط ورزش و قبول شده باشی

1401/04/16

|

14:41

میلادو

عضویت: 1401/01/29

تعداد پست: 1332

ببین تو چی استعداد داری بزن به همون کار قرار نیست همع مثل هم باشن

1401/04/16

|

14:41

نوشآفرین۰۰

عضویت: 1400/10/25

تعداد پست: 1167

خیلی تمرین کرده بودم به خاطر همین تلاشام و شب بیداری هام گریه کردم آخه چرا...

عزیزم دنیا به اخر نرسیده میخونی قبول میشی هیچکی مثل من تو درس خوندن نبود برای ۱ نمره کلی گریه میکردم الان میگم چقد احمق بودم بهترین سالای جوونیم زندگیم پر استرس گذشت

1401/04/16

|

14:43

مدیر استارتر

عضویت: 1401/01/01

تعداد پست: 695

فک کنم فقط ورزش و قبول شده باشی

لطفاً مسخرم نکنید به اندازه کافی حالم بد هست کلی تلاش کردم شب ها بیدار موندم ولی نتیجشو واقعا نمی‌دونم چرا نمیشه

بعدشم زیست شناسی زمین شناسی زبان انگلیسی عربی ادبیات آزمایشگاه محیط زیست دینی باورتون نشه شاید خیلیا همینا رم ردذمیشن من همشو بیست شدم ولی همین ردیا کمم میکنن دگ فیزیک شیمی و ریاضی که اینا رم فیزیک مستمرم ۱۵ پایانی ده شیمی و ریاضی هم برگه هم مستمر ۱۰ جمعش شده مردود

تو شهری براش فریاد زدم که فریاد حکم اعدام و داشت ولی خوب لیاقت نداشت به درک!🖤🤍

1401/04/16

|

14:44

ریاضی_سابق

عضویت: 1401/03/09

تعداد پست: 10799

چیشو یادبگیرم؟غیزیک شیمی ریاضی همشون سختن ۱۴۰۲ کنکور دارم کلا یادمیگرفتم تمرین میکردم از همون ...

تجربه من از کار با بچه ها میگه اصول کلی رو بلدن تو جزئیانه که خراب میکنن شاید خنده دار باشه ولی خیلی از دبیرستانیا تقسیمو هنوز خوب بلد نیستن.ضرب و تقسیم اعداد تواندارو مشکل دارن حتی در کمال تعجب دیدم ضربو کامل حفظ نیستن... منظورم اینه اگه این چیزارو نمیدونی اول اینارو یاد بگیر کامل.بعد تمرکزتو بزار رو کنکور

1401/04/16

|

14:44

مدیر استارتر

عضویت: 1401/01/01

تعداد پست: 695

عزیزم دنیا به اخر نرسیده میخونی قبول میشی هیچکی مثل من تو درس خوندن نبود برای ۱ نمره کلی گریه میکردم ...

اخه استرس دارم فقط دارم گریه میکنم منی ک راهنمایی همش معدلم ۱۹ و خورده ای بود حالا به خاطر سه تا درس ک افتادم معدلم شده ۱۷

تو شهری براش فریاد زدم که فریاد حکم اعدام و داشت ولی خوب لیاقت نداشت به درک!🖤🤍

1401/04/16

|

14:45