مسئولیت چی اسی؟
زن گندستا!!!دختر بچه 3ساله که نیست
چرا انقدر رو میدی از الان مخصوصا اگه قصد ازدواج نداره
گربه رو دم حجله بکش نذار اینجوری بمونه حتی اگه از دستت ناراحت بشه،خواهر شوهرت الان باید واسه یه خانواده غذا درست میکرد و خانومی بلد بود حالا ک بی عرضس چرا باید جرشو تو بکشی؟
منم یه خواهرشوهر آویزون دارم مثل تو و منم تو ساختمون پدشوهرم هستم اما دمشو چیدم،من ک نمیتونم تمام رویاها و آرزوهامو بکنم تو گور به خاطر خواهرش ک دوست داره هرجایی با ما بیاد قشنگ واسش جا انداختم ک ما حریم داریم واسه خودمون وحتی خواهرش حق نداره بدونه ما چی میخوریم چی میخریم کجا میریم کجا میخوابیم
دلیل تمام این مشکلات فقط و فقط اینه که از اول خودمون شل گرفتیم و حریم خصوصی خودمون را به دست خودمون شکستیم.و این مشکل فقط به دست خودمون حل شدنیه و بس.یواش یواش....
اونکه صد در صد شما حق دارین .
اگه جدا بشم و خونواده همسرم سلطشون از رومون کم بشه دخالت نکنن ما اصلا بحث نداریم .
چون الان هر چی هم شوهرم انجام میده که من ناراحت میشم بیشتر مصلحت خونوادشه تا خودش مثلا از پوشش گرفته تا مهمونی ...
اگه جدا بشیم حتی بحث کردنامونم زود حل میشه نه اینکه از هر در یکی وارد بشه نتونیم حرفمونو بزنیم .
خدا کمک کنه به هدفم برسم .
بخدا عروس بد نیستم نمیخوامم بشم
فقط دست از سر ما بردارن وگرنه احترامشون سر جاش باشه
(مسئولیت اینکه تنها نمیتونه بمونه میترسه ، غذا نمیتونه بپزه گشنه میمونه ،کار بلد نیست باید بگی بهش ...خلاصه آویزونه ).
اوایل خیلی رو دادم صمیمی شدم ،شوخی کردم ، گفتم تو شاغلی مارارو من به عهده گرفتم ... ولی تیکه انداختنش و دخالتاش اذیتم کرد فاصله گرفتم.(مثلا داداشش که برام خرید میکنه میگه تو پولداری ...یا میخوام چیزی بخرم میگه اونکه ضروری نیست )
خودم باعث شدم ، خودم مشورت کردم ،خودم کوتاه اومدم ،... الان خودم تاوانشو پس میدم .
فک میکردم باید خوب بود مهربون بود دلسوز بود ولی نه ! باید صمیمی نبود ، فاصله رو رعایت کردو در مورد همه چی باهاشون حرف نزد .
چشم حتما گفته هاتونو عملی میکنم .
واقعا همه ی دوستان کمک زیادی کردبن ممنونم از تک تکنون
اینم بدون اسی ک اینا بهانست تنها بمونم میترسم از سیاستشه مگه زن گنده میترسه آخه بعدم بترسه تا آخر عمر باید شما ازش مواظبت کنید؟
ساده نباش و به اندازه خوبی کن نعوذ بالله تو ک خدا نیستی ک همتی مشکلات رو گردن بگیری
در حدی بهش خوبی کن ک جلوی جمع مخصوصا شوهرت تولدش رو بهش تبریک بگی وگرنه وقتی دیدیش یه سلام و یه خدافظ همیییین
حتی اگه سوال کرد با جواب سربالا ردش کن ک نتونه اختیار زندگیتو از دستت دربیاره
بله شروع کن.از امروز و کم کم و یواش یواش و با جدیت محدودترش کن .متوجهش کن که حریم خصوصیت برات در اولویت هست.به هیچ عنوان در مورد کارها و تصمیماتت صحبت نکن.حتی خرید یک جفت جوراب که شاید بعدازظهر بخوای بخری.چون سریع برنامه ریزی می کنه که باهات بیاد بیرون وآویزون باشه.راجع به هیچی باهاش صحبت نکن.اگر هم اون گفت راجع به کارها و برنامه هاش،فقط با بی حوصلگی یه سری تکون بده و محل را ترک کن که متوجه بشه برات اهمیتی نداره برنامه هاش.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
