من با همه کم و زيادش ساختم رازدار بودم به حرفش گوش میدادم خیلی بهش وفادار بودم دوسش داشتم بهش محبت میکردم و اصلا تو کار خانوادش دخالت نمی کردم. ولی اون و خانوادش همه چی رو ازم پنهان میکردن و شوهرم هر اتفاقی تو خونمون بود به خانوادش میگفت و اونا هم تو همه چی دخالت میکردن و شوهرم هیچی بهشون نمی گفت با چشم خودش میدید حق با منه ولی سکوت میکرد اگه یه کلمه از خانوادش می گفتم کلی عصبانی میشد و بیشتر طرف اونا بود من زندگیمو دوست داشتم ولی اون پشت منو نداشت دلمو خیلی شکست به نظر شما مشکل این مرد چیه.
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
فکر میکنم همه مردا اینطور باشن ...شوهر منم ک همینه حالا دیگه انقدرم باهاش حرص نمیخورم چون میدونم خصلتشون تینطوره ...منم همه چی خانوادمو بهش نمیگم و البته تو کار و زندگی اونا هم فصولی نمیکنم توقع ندارم بهم بگه .به من چه