بخدا سعی میکنم اما وقتی میبینم انفد تفاوت میزاره بین ما دیگه توانی برام نمیمونه نسبت ب گریه هام نسبت به کارام نسبت ب خستگیام خیلی بی تفاوته وقتی از سرکار میاد نمیشه باهاش حرف میزنی دیروز لباس خریده بودم دیشب ذوقشو داشتم ی کلام درمورد لباسم بچگونه صحبت کردم با عصبانیت گفت وای دیونم کردی بسه دیگه چقد حرف میرنی
😔😔😔وقتی میگم توروخدا ۱۰ دیقه بیا با بچمون بازی کن هم اون حوصلش سررفته هم من دیگه خستم نمیکشم میگ خستم تکونم نمیخوره اما هرموقع خواهرش میاد خداشاهده همینجور بچشو بغل میکنه میچرخونه اونم سرش تو گوشیه یا استراحت میکنه....بخدا اونشب از شدت خستگی انقد پاهام درد میکرد ک ناله میکردم نگفت اصلا تو چته با اینکا ن بحثی داشتیم ن چیزی