سلام
کلی این موضوع فکرم رو درگیر کرده.
همسر من مادرش فوت کرده و ارث و میراثش مونده رو زمین. من هیچ وقت حرفی نزدم فقط یه بار گفتم که انحصار وراثت نکنید ، یا باید به دولت جریمه بدید یا دولت از ملک بر میداره . این موضوع برای بابام پیش اومده بود برای همین گفتم .
یه زمینی رو بهش دادن که خدا ازشون نگذره بی چارمون کرد . رفت زمین رو ساخت همه پولمون رو گذاشت اونجا با کلی بدهی ، اخرش گندش درومد مجوزش جعلی بوده و اومدن زمین رو خراب کردن...
هرچی گفتم بفروش بدهی داریم ، بدهی رو بدیم بقیه اش رو هم خرید و فروش کن ، گفت به تو ربطی نداره من مال بابامو نمیفروشم .منم دیگه چیزی نگفتم ..
یه روز داشتیم با هم درد و دل میکردیم ، گفتم از مادرت خیلی ناراحتم . به من قبل عروسی گفت برات بعدا سرویس طلا میخرم الان پول ندارم ، بعد عروسی فهمیدم پول داشته و بهم گفت طلاهات همونه که هست میخوای بخواه ، نمیخوای نخواه.
گفت تو از مال مامان من نمیتونی بخوری !!!!!
نمیدونم چرا اینجوری میکنه ..البته اینا چند موردش بود ...
نمیدونم چشه ! الان توی بی پولی شنا میکنیم اما زمینش رو نمیفروشه که به یه دری بزنه . هر وقتم میگم یه ذره تلاش کنیم میگه همینه که هست ، از سرمونم زیاده