از خود صبح زود اتفاقات بد شروع شدن
1 : پسرم ک 3 سالشه صبح ساعت 8 از خونه زده بیرون من خواب بودم خبر نداشتم رفته محل کار شوهرم ک 3 تا کوچه فاصله داره با خونمون حالا احتمال دزدیده شدنش یا زبونم لال چون از خیابون رد شده تصادف کردن داشته و غیراز این سگ های ولگرد زیادی هم صبح ها هستن ک وحشی هم هستن و دنبالش کردن تا حدودی به گفته ی خودش خدا رحممون کرده ک بچه رو واسمون سالم نگه داشته البته 3 بار رفته محل کار شوهرم و من گوشیم خاموش بوده شوهرم زنگ میزده بهم ولی نمیتونست کارش رو ول کنه هر بار دست اشنا میفرستادش خونه ولی باز میرفته مغازه این به کنار...
2 : دومی اینکه دختر 5 سالم ظهر با فاصله ی یک متری میوفته با زانو تو حمام رو سرامیک ها و شدیدا گریه میکنه باز خدا رحم کرد پاش نشکست اونم از قسمت زانو😐
3:پسرم باز امشب دوساعت پیش تو پارک اویزون میشه به میله های پارک و میوفته ک فاصلش دومتری بود تقریبا و پاش اسیب میبینه و الان ورم کرده پایین مچ پا و فردا میبرمش عکس پاش رو بگیرم ک خیلی دردش میکنه و بالا نگهش داشته و گریه میکنه😢
نمیدونم چی شده بود امروز خدا خیلی دوسم داشت ک بچهام اسیبی ندیدن😢همیشه هم صدقه میدم