دیشب داشتم برا پسرم یه قصه میگفتم که قهرمانش پسرم بود که خیلی خوب و مهربونه و به همه کمک میکنه و یروز یه پیرزنه رو تو خیابون میبینه و که بار سنگین داشته کمک میکنه بهش تا در خونش. اما وقتی پیرزنه اونو دعوت میکنه خونش نمیره چون ادما نباید خونه غریبه برن .... اونقد دنیا و ادماش بد شدن نمیشه دیگه به کسی کمک کنی چون ممگنه توطئه باشه ادم نمیدونه برا بچهاش چی تعریف کنه شما چی میگین....
سلام پسرتون چند سالشه؟!
میگن جدیدا اگه بچه یا ادم پیری ازت کمک خواست ممکنه یه دام باشه بکشنت تو کوچه خلوت اونوقت سرت بکنن زیر اب
4 سالشه
من از رو کتاب قصه میخونم
قبول دارین مملکت ناامن شده خیلی
مثلا تو مانتو فروشی اتاق پرو ه اسانسوری بوده میفرستن پایین اعضا بدن در میارن
اره همه چی مسخره شده امروز کلی انرژی منفی گرفتم از تاپیکا تاپیک شما اسمش خیلی انرژی مثبت میده اما اومدم داخل 
من قبل خواب حتما براش داستان تعریف میکنم اوایل که داستانایی که نشنیده بود از کتاب داستان گلچین میکردم و خودمم نکته هایی اضافه میکردم ولی الان خودش اونی رو که دوس داره میگه و من تعریف میکنم و برای اینکه تکراری نباشه اضافه میکنم
اره اما بهتره بعضی وقتا هم قصه خودشو بگید تا کارای خوب بکنه
آسان جون اون اسانسور که تکذیب شد و واقعی نبود
ادم نمیدونه به بچش بگه به ادم ضعیف کمک کن یا نکن
عزیزم بازم چیزایی که برای پسرت میگیو بگو..من اصلا نمیدونم شبا چی تعریف کنم براش
به ادما لعتماد کن یا نکن
من که همش ازغریبه ها میترسونمش..نمیدونم من خودم ازاینکه بدزدنش خیلی میترسم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
