شوهر من چندوقت پیش تولدم بود یادش رفته بود برام کادو بگیره بعد همون روز تولدم گفت شرمنده یادم نشد امروز تولدته عوضش نزدیکه ۳۰ تومن میدم بهت براخودت طلا بخر من نزدیکه ۳ یا۴ سالی میشه طلاهامو براخرید خونه فروختم یعنی طلا اصلا برام مهم نیست تا اینکه دیروز رفتم بهش گفتم میخواستی بهم پول بدی طلا بگیرم بده بگیرم دیگه ازاینورم به خواهرم گفته بودم باهم بریم طلا نگاه کنیم یهو شوهرم بهم گفت برادرم پول لازم داشت دادم به اون منم خیلی ناراحت شدم نه بخاطر طلا بخاطر اینکه چرا الکی بهم قول داد یا حداقل منو درجریان نذاشت به خواهرم گفته بودم باهم بریم طلا نگاه کنیم فقط هم این کارش نیست توخیلی ازمسایل اینطوره بعدهم که من گفتم توچند وقت پیش چه قولی بهم داده بودی چرا باهام عین یه بچه رفتارمیکنی بهم گفت تودلت دعوا میخاد 😔😔😔😔😞