من خیلی بعد ازبچه دارشدن محدود شدم با این که دخترم 2سالش تموم شده اینقدرشیطونه ونق نق که هیچ کس یک ساعت نمی تونه نگهش داره همش تو خونم حتی مهمونی می رم اینقدر اذیت می کنه نصف کاره میام خونه اسم بچه دوم میاد تنم می لرزه احساس می کنم دیگه از لحاظ روحی وجسمی داغون شدم دلیل من ازنخواستن بچه دوم بی اعصابی ونداشتن کمک تو بچه داری به نظرتون من خودخواهم؟
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
منم پسرم 6سالشه اصلا اصلا بچه دوم نمی خواستم چون بارداری وبعدازایمان سختی داشتم تک وتنها وباسختی بزرگش کردم ولی خداروشکر برام خیلی پسرخوبیه کمبود محبت هایی که در طول زندگیم داشتم باتمام وجودش برام جبران میکنه روزی نیست که خدارو به خاطر وجودش شکرنکنم.ولی این دوسال اخیر حس کردم خیلی تنهاس موقع اذان که میشه دستاشو میبره بالاودعامیکنه که خدا بهش یه خواهر بده (اخه دختر خواهرم 12سالشه خیلی پسرمو دوس داره وبهش محبت میکنه)ولی با تمام مشکلاتی که داشتم دارم اقدام میکنم برای بچه دوم که اگه خدا خواست وبهم نظر کرد دوباره مادر بشم .میدونم ادمی هستم که اگر زمانم بگذره و اقدامی نکنم بعدا پشیمون میشم وبخاطرتنهایی پسرم غصه میخورم.پس تمام سعی خودمو میکنم وتوکلم به خداس .امیدوارم خدا تو این راه سخت به هممون کمک کنه وصبر وشکیبایی عنایت کنه.بیاییم تو این شبهای عزیز قدر برای هم دعا کنیم تا اون چیزی که به صلاحمونه خدا برامون مقدر کنه
من مامان خوشبختیم میدونین چرا؟چون خدا دوتاپسر بامحبت ومهربون داده که جبران بی کسی ها وبی محبتی ها درزندگیم باشن.خدایا خودت نگهدارشون باش