2737
2739
عنوان

شما جای من بودید سرد نمیشدین

375 بازدید | 33 پست

بعد از یه بحث با خواهرشوهرم با این که یه سال گذشته اما من اصلا نمیتونم و نمیخوام باهاش آشتی کنم علتش هم اینه که تو فامیل آبروی منو برد یعنی یه حرف خصوصی رو کشوند تو جمع به تمام عالم و آدم گفت از مرد و زن در حالی که من ازش خواستم بین خودمون باشه حالا یه سال گذشته اما غرورم اجازه نمیده بهش سلام کنم مادرشوهرم میگه باید بری خونش آشتی کنید اما من بهشون گفتم من محتاجش نیستم و نون منو نمیده که بخوام برم خونش وقتی آبروی منو جلوی همه برده  شما خودتون رو بزارید جای من آیا می‌رفتید با این آدم آشتی میکردید؟؟؟؟ چه روشی پیشه میکردید؟ 

هعی

کاربر* خانم * هستم  . کلی مونده ب تولدمممم😅😍😍🫀 وحتی برا هر چیز کوچیکِ خوب خوشحالم و ب چیز کوچیک یا بزرگِ بد اهمیت نمیدم مثل حرفای تو😉😁ای الاغی که ب دنبال دعوایی .‌ برو بارهاتو ک پر از عقده س جای دیگه خالی کن . اینجا جاش نیست😉😁 .‌.

من آشتی نمی کردم

من با ۵ نفر از افراد یک قومیت توی این سایت آشنا شدم که آدم های بدی بودند پس از نظر من دیگه اون قومیت همه شون همینجورن همه جا هم میگم.یادتون باشه نماینده ی شهر و قومیتتون هستید.


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2738

صدسال نمیرفتم زنیکه داداش منم ابرویی منو برد بخاطره حسودی که من داشت میخواست متو خراب کنه خودش خراب شد همه خانواده تردش کردن منم چند سال که اصلا ندیدمش 

دوستی ممنوع❌زهره هیچ وقت تورو نمیبخشم❌ دوست صمیمیم بود سالیان سال باهام خوش بودیم سوار لاک پشت بودیم😏😁 یه روز از روزها زمستون بود سوز سرما بود زهره میخواست ازدواج کنه بره خونه بخت در پوست خودش نمی‌گنجید زهره در مطب دکتری کار میکرد منم بیشتر وقتهای استراحتش میرفتم پیشش یه روز که من اونجا بودم از غذا دکترم زودتر اومد مطب وقتی ما رو با هم دید گفت دوست داره ازدواج می‌کنه تو نمیخوای ازدواج کنی من گفتم نه فعلا ناگهان زهره حرف خیلی خیلی سنگینی زد که من در جای خودم خشک منگ شدم وای وای هنوز که هنوز باورم نمیشه زهره گفت گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف این تازه یه حرف سنگین شه چه سو استفاده های که از من نکرد میدونست دوستش دارم هر کاری بگه انجام میدم نصف عمرمو حروم زهره کردم که بعد دربیاید بگه میخواستی نکنی میخواستی نیایی اشکالی نداره زهره من خدایی دارم ولی خیلی خوشحالم که باهات کات کردم دیگه تو زندگیم نیستی تنهایی خیلی بهتر یه دوست نامرد بی وجدان داشته باشی حالا من دستم به گوشت رسیده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌منم میگم پیف پیف بو میده  😏😁😜☺️ زهره با دوست های خانوادگیش خیلی زود صمیمی میشد شب ها خونشون میموندن چون شوهر داشتن میدونست لاس بزنه با شوهراشون لاس زن قهاری بود ولی چون من شوهری نداشت حق موندن تو خونشونو نداشتم یه بار امتحانش کردم رد شد غیر مستقیم من مامانمو از خونشون بیرون کرد  چون شوهری نداشتم که باهاش لاس بزنه واقعا برای خودم متاسفم با همچین کسی دوست بودم کسی بعد از ازدواج 180درجه عوض شد هم شوهر داشت هم. دوست پسر وای اصلا باورم نمیشه زهره ی من میشناختم یروز به این نقطه برسه 😐😏 میگویند تنهای پوست آدم را کلفت میکند میگویند عشق دل آدم را نازک میکند میگویند درد آدم را پیر میکند و من امروز گرکدن دل نازکی هستم که پیر شده است...😑😐😧😔

محاله با همچین شخصی آشتی کنم مصداق بارز دوستی خاله خرسه هستن ایشون و هرگز قابل اعتماد نیستن پس دوستی با این اشخاص چه نفعی داره همچنان در قهر میموندم و به کسی اجازه دخالت نمیدادم

به امید روزای بهتر❤
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز