شوهرم خیلییی نسنجیده و نپخته حرف میزنه و رفتار میکنه هردفه با بی سیاستی و حرفای نپخته و تلخ یه دردسر جدید درست میکنه اونقدر قضیه حاد شده ک مجبورم به همه ی مسائل ریز و درشت نظارت کنم که گند نزنه مخصوصا سرمسائل مالی همش تو استرسم سرش کلاه نزارن دیگه از ترسم خیلی چیزا رو خودم دست گرفتم و رفع و رجوع میکنم
زندگیم با استرس میگزره احساس میکنم بار همه چی رو دوشمه
دوکلمه نمیتونه منطقی و پخته حرف بزنه یکی یزره باسیاست جلوش حرف بزنه زبونش قفل میکنه نمیتونه از خودش دفاع کنه
هرچقدر قبل هرچیزی قضیه رو براش باز میکنم توضیح میدم بهش میگم سر مثلا فلان معامله چی باید بگه و چجوری رفتار کنه اون لحظه اوکیه پای قرارداد میرسه باز با حرفا و رفتاراش گند میزنه و کلی ضرر مالی میفته گردنمون و مجبور میشم بپرم وسط صحبت مردونه و با زبون گندشو جمع کنم
اینکه چقدر این بی سیاستیاش باعث شد زبون خانوادش روم دراز باشه و دخالت کنن به کنار...
توروخدا بیاین بگین امیدی هست؟
چیکار کنم این مرد یکم یادبگیره کجا باید چیکار کنه
عقلم قد نمیده دیگه
تاحالا فقط بازبون خوش و جوری که به غرورش برنخوره توضیح دادم یا مسائلو مدیریت کردم ولی دیگه واقعا کم اوردم