2737
2739
عنوان

زایمان کردم

923 بازدید | 60 پست

سلام خانما بیست روزه زایمان کردم از نظر احساسی داغونم همش میزنم زیر گریه ...سزارین زایمان کردم خونریزی و نمیدونم ریختن شیرم رو لباسام و حالم داره از خودم بهم میخوره و همش میگم چرا من بچه اوردم ...از شوهرم دور شدم احساس میکنم دیگه دوسم نداره دیگه جذاب نیستم براش همش شکمم یه حالی شده و هم خونریزی و هم بوی لباسام از شیر  خسته شدم هر پنج دقیقه لباسامو کامل عوض میکنم واقعا دارم دیوونه میشم کمکم کنید


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یاده خودم افتادم

لباسام همش بو تخم مرغ گندیده میگرفت اوایل که شیرم زیاد بود🤪

اگه دیدی در جوابِ حرفت گفتم:شما حرفِ بعدت هم درسته،،،بدون حوصله حماقت و حرف بیخودت رو ندارم😉
2728

خب عادی و طبیعیه .‌اکثرا مثل تو .

به یه روان شناس برو . حتی خوده بهداشت رایگان داره .

هورمونهات به هم ریخته . من بدتر از تو بودم

کرونا. قبل اومدن این ویروس کرونا سرما میخوردم در حد فجیع. اما با یه امپول ساده  خوب خوب میشدم . از وقتی کرونا اومد و گرفتم   هیچ امپول و دارو و سرم و دمنوش ها و.... اثر ندارن . هیچی واقعا . ۱۰بار دکتر میرم هیچی به هیچی . بعد یه عده میگن کرونا وجود نداره. خوبه که  قبل کرونا  سرما خوردگی های شدید داشتم وبا یه امپول خوب میشدم وگرنه مگه میشد قانعشون کرد کرونا وجود داره . 
2740

طبیعیه

منم این روزاروگذروندم از خودم بدم میومد همش دشکم خییییس میشد از شیرم که سرمیرفت مخصوصا که دخترم قشنگ شیر نمیخورد همش میموند سر میرفت آخرم خشک شد دخترم شیرخشکی شد

همش میگذره باید این روزارو بگذرونی بلاخره 

الان ۶ ماهشه دخترم چشم بهم زدم گذشت نگران نباش همه چی میوفته رو روال عادی

رادینم..پسرمامان هیچوقت فکر نمیکردم یه پسر شیرین مثل تو داشته باشم از وقتی اومدی دنیای مامان قشنگ شد عشق کوچولوی من مرد کوچیک مامان...😍نازگلم قلبمی معجزه کوچولوی من دختر قشنگه مامانربان گوشه ی عکست...حق من این نبود عکستو بااون ربان مشکی ببینم داداشی😔😭🖤 پادشاه زندگی من جایی همین نزدیکی ها مشغول تلاش است...کم می خوابد. استراحتش کم است.دستان مردانه اش را که حکمتش را نمیدانم چرا آرامش بی پایان دارد.پادشاه من خسته میشود اما خستگی در میکند از من...آغوشش از جنس خواب است بی هوا هم که بغلش کنی چشمانت بسته میشود از آرامش بی حساب...چه افتخاریست خانمی کردن برای چنین گوهری...چه برکتیست که خستگی اش با من در میشود...به خودم میبالم که از وجود من لذت میبرد... دستانم خالیست. چیزی برای عرضه ندارم. اما تا آخرین شماره های نفس هایم قدر دان توام..قدردانم که پادشاه من بهترین مرد زمین است...لمس قشنگیست واژه خوشبختی و من خوشبخت ترینم با تو❤همین که از عمق وجود میدانم دوستم داری برایم کافیست...

طبیعیه عزیزم....فعلا به بدنت اجازه بده کم کم بهبود پیدا کنه...حسابی سرحال شدی ورزش رو شروع کن...الان مادر شدی ی موجود نازنین بدنیا اوردی یعنی چی برا شوهرم جذاب نیستم...اصلا پیشش چنین حرفی نزنی ها....به خودت ارزش بده ک براش بچه اوردی....

عزیزم، درکت میکنم، شرایط جدید و کمی سخت پیش رو داری، ولی اینقدر به سرعت میگذره که خودت هم باورت نمیشه چطور نی نی من یکساله شد، دو ساله شد و...... 


حتما از اطرافیان کمک بگیر، روزی دو ساعت بدون بچه و با همسرت باش

تو قرار دل بیقرار منی ❤️❤️❤️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز