سلام خانوما. حالم خیلی بده لطفا راهنماییم کنید
من الان دو سال هست ازدواج کردم و یه بچه ۳۵ روزه دارم. یه سال و نیمم عقد بودم. من جوریم ه خیلی به شوهرم وابسته ام یعنی خیلی احساساتیم اما شوهرم اینطور نیست و خیلی بی احساسه و میگه من از این وابستگی تو اذیت میشم. راستش این وابستگی خودمم کلافه کرده، همش دنبالشم و میخوام بدونم کجا میره با کی هست و حسادت هم دارم به اطرافیانش و حساس شدم روشون. میخوام کمکم کنید سرزنشم نکنید فقط کمکم کنید حالم بده افسردگی گرفتم
من هنوز شوهرم نشده
ولی منم مثل توام خیلی بده خیلی
یه سرگرمی واسه خودت داشته باش عزیزم
یا یه ورزش رو حرفه ای دنبال کن
یه ساز یاد بگیر
کم کم بهتر میشی
منم خیلی بهش محبت میکنم بنظرم از دوس داشتنه زیاده،ولی اینکه کجا میره خیلی گیر نمیدم
منم مثل تو ام همین الان تاپیک زدم منم دارم دیوونه میشم خواهر نمیدونم چیکار کنم همش ترس از این دارم بهم خیانت کنه
منم اوایل ازدواج حسودیم میشد که اگه یکی از اطرافیانشو بیشتر از من دوس داشته باشه الان خودش میگه تو اولین نفری منم کاریش ندارم😂
بچه خودش سرگرمیه برام ولی باز از سرم نمیوفته
مثلا دیروز رفتیم خونه مامانش همه فامیلش اونجا بودن با خاله هاش دست داد بعد یکیشو بغل کرد اومدیم کل دیروز دعوا که چرا بغلش کردی... نمیدونم چیکار کنم از این افکار راحت بشم
عزیزم،منم تا یکسال اول ازدواجم اینجوری بودم ولی بچه نداشتیم،اما همسر من کارش جوری بود که 80درصد از هم دور بودیم و حتی گاهی هفت ساعت نمی تونستیم تلفنی حرف بزنیم.
من فکر نمی کنم مشکل از خودت باشه،شاید کم برات وقت میزاره،یا وقتی کنارته واقعا حواستون به هم نیست،چون الان که دوسال از ازدواج منو وهمسرم میگذره و دیگه کارش مثل سابق نیست،من دوست دارم وقتایی که خونست حداقل نیم ساعتش واقعا تمام وکمال حواسمون به هم باشه،نه که تلویزیون ببینیم یا...،کلا یه جای آروم باهم خلوت کنیم
هیچ کسی جز خودت نمیتونه بهت کمک کنه برای خودت سرگرمی درست کن بیشتر وقت رو با بچه بگذرون که ازت زده نشه ب اصطلاح هرچی ماهی سفت تر بگیر زودتر سر میخوره از دستت
