<a href="https://www.ninisite.com/discussion/topic/8543122/%DA%86%D8%B7%D9%88%D8%B1">چطور ؟؟؟؟

مدیر استارتر

عضویت: 1400/10/11

تعداد پست: 6763

راستش تحمل نمیکنم

چيكار ميكني پس ؟

1401/02/05

|

10:57

حنان1401

عضویت: 1401/01/29

تعداد پست: 1503

تحمل نمیکنم سعی میکنم نبینمشون

1401/02/05

|

10:57

زیبای_خفته123

عضویت: 1400/09/09

تعداد پست: 8357

تحمل نمیکنم

دوری میکنم ازشون

🥀زخم هایم را دوست دارم🥀آنها شاهدان اصلی هستند که چگونه شجاعانه زندگی کردم🥀

1401/02/05

|

10:58

2 نفر لایک کرده اند ...

دولوخوف

عضویت: 1400/09/06

تعداد پست: 1455

چيكار ميكني پس ؟

باهاشون ارتباطی ندارم

در مواقعی هم درحد یکی دو کلمه صحبت میکنم

این کاربر اهل هیچ صراطی نمی باشد🖖

1401/02/05

|

10:58

مدیر استارتر

عضویت: 1400/10/11

تعداد پست: 6763

تحمل نمیکنم سعی میکنم نبینمشون

مجبور باشي چي ؟ ميخام ذهنمو ازشون پاك كنم اما همش كاراشون مياد جلوي چشمم وقتي اسم شون مياد

1401/02/05

|

10:58

رز۱۳۷۵

عضویت: 1400/09/16

تعداد پست: 5130

ب سختی و خودخوری

دودی کہ از سیگار بالا میره همون اشڪایی کہ قرار بود پایین بیوفتہ:) ⁧،‌وقتی خوابیدن میشہ بهترین لذت زندگیــت،شک نڪن به زندگی باختی!‌ ‌‌ خیلی جاها زورم رسید ولی دلم نیومد.. دارم غرق میشم..! میان باتلاق افکار خاکستریم..:') جایی‌ خوانده بودم که درد آدم را بزرگ می‌‌کند و روح را صیقل می‌دهدو تجربه را زیاد می‌کند. هیچ جا ننوشته‌اند که درد با یک زن، با یک مادر چه می‌‌کند. مادران درد کشیده یا زود می‌میرند، یا برای همیشه می‌‌روند، یا می‌‌مانند با چشمانی که رنگِ بی‌‌تفاوتی‌ گرفته استو دستانی که زیر ناخن‌هایش جز چیزی نمی‌روید، و گیسوانی که رقص بر شانه‌های زنانه را به خاطر نمی‌‌آورند. مادرانی بی‌ هیچ آرزویی، با ‌دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک. هیچکس از مادرانی که به بهشت نمی‌‌روند چیزی ننوشته است

1401/02/05

|

10:59

مدیر استارتر

عضویت: 1400/10/11

تعداد پست: 6763

تحمل نمیکنم دوری میکنم ازشون

ميدوني مشكل چبه ؟

انقد نزديكه كه مرتبا اسمشون مياد وسط

و تمام كاراشون تو ذهنم مرور ميشه خسته شدم

1401/02/05

|

10:59

عنتر_خانم

عضویت: 1401/01/13

تعداد پست: 2306

تحمل نمیکنم

اسمم رهاست. رها صدام کنیدکاربری دووممه کاربر سال "۹۷"هستم. ممنون میشم تاپیک جالبی دیدید تگم کنید. وقتی داشتم کاربری میزدم هرچیو میزدم نمیومد منم عصبی شدم همینو گذاشتم.

1401/02/05

|

11:00

حنان1401

عضویت: 1401/01/29

تعداد پست: 1503

مجبور باشي چي ؟ ميخام ذهنمو ازشون پاك كنم اما همش كاراشون مياد جلوي چشمم وقتي اسم شون مياد

خب اینو دیگه باید مشاوره صحبت کنی راه های حرفه ای بهت بده ولی منم خود خوری میکنم تا بعد یه مدت از یادم میره

1401/02/05

|

11:00

مدیر استارتر

عضویت: 1400/10/11

تعداد پست: 6763

ب سختی و خودخوری

دقيقا منم الان فقط خودخوري ميكنم خسته شدم از نشخوار ذهني

1401/02/05

|

11:00

عسللللللللل

عضویت: 1401/01/05

تعداد پست: 4840

از مجبوری 😒

1401/02/05

|

11:00

رز۱۳۷۵

عضویت: 1400/09/16

تعداد پست: 5130

دقيقا منم الان فقط خودخوري ميكنم خسته شدم از نشخوار ذهني

سعی میکنم هرچقدر بشه کمتر ببینمشون توهم اینکار کن

دودی کہ از سیگار بالا میره همون اشڪایی کہ قرار بود پایین بیوفتہ:) ⁧،‌وقتی خوابیدن میشہ بهترین لذت زندگیــت،شک نڪن به زندگی باختی!‌ ‌‌ خیلی جاها زورم رسید ولی دلم نیومد.. دارم غرق میشم..! میان باتلاق افکار خاکستریم..:') جایی‌ خوانده بودم که درد آدم را بزرگ می‌‌کند و روح را صیقل می‌دهدو تجربه را زیاد می‌کند. هیچ جا ننوشته‌اند که درد با یک زن، با یک مادر چه می‌‌کند. مادران درد کشیده یا زود می‌میرند، یا برای همیشه می‌‌روند، یا می‌‌مانند با چشمانی که رنگِ بی‌‌تفاوتی‌ گرفته استو دستانی که زیر ناخن‌هایش جز چیزی نمی‌روید، و گیسوانی که رقص بر شانه‌های زنانه را به خاطر نمی‌‌آورند. مادرانی بی‌ هیچ آرزویی، با ‌دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک. هیچکس از مادرانی که به بهشت نمی‌‌روند چیزی ننوشته است

1401/02/05

|

11:00

مدیر استارتر

عضویت: 1400/10/11

تعداد پست: 6763

خب اینو دیگه باید مشاوره صحبت کنی راه های حرفه ای بهت بده ولی منم خود خوری میکنم تا بعد یه مدت از یا ...

مشاور واقعا جواب ميده ؟

1401/02/05

|

11:01