بچه ها من یه مادر دارم که نمیدونم باهاش چیکار کنم خیلی اذیتم میکنه کلا بیست و دو سال عمرمو خونمو گرفت تو شیشه الان هیچ دوست و رفیقی ندارم به خاطر رفتار مامانم .بچه بودم کتکم میزد سر چیزای بیخود توف میکرد توی صورتم و منو با دختر همسایه مقایسه میکرد میگفت انشالا فدای اون بشی انشالا درد و بلاشون بخوره توی چشم تو .یه خواهر کوچیکم دارم که اون بهش فحش میده بد حرف میزنه ولی بازم میره باهاش اشتی میکنه خواهرم از غذا قهر میکنه غذاشو میبره نازشو میکشه ولی من عین خیالش نیستم.الان سه ساله پشت کنکورم فقط با اعصاب‌و روانم بازی میکنه میگه فلان کس قبول شد بهمان کس قبول شد رفتم دانشگاه ازاد ثبت نام کردم مسخرم میکنه .چاق بودم مسخرم میکرد ،لاغر شدم مسخرم میکنه ،تا میخوام حرف بزنم میگه خفه شو .جالبه هیچ وقت این کاراشو گردن نمیگیره میگه من کی چنین کاری کردم هر وقت میخوام حرف بزنم جیغ و داد میکنه میگه کی این حرفو زدم من ارههههه اصلا من مادر بدیم …به شدت غیبت میکنه و مردم رو قضاوت میکنه .من هشت سالم بود جوری منو از قیامت و جهنم ترسوند که هد میزدم سرم جلوی موهام کچل شده بود بس که هوا نخورده بود …امسال میخوام فرهنگیان قبول شم حداقل بتونم از این جهنم برم حداقل خوابگاه بهتر از‌این خونمونه ولی انقدر نفرینم میکنه میترسم بازم قبول نشم کلا نا امید شدم از‌زندگی مگه من چیکارش کردم؟؟؟هیچ خطایی نداشتم حتی یدونه دوست و رفیقم ندارم سرم توی درس بوده فقط چیکار کنم باهاش ؟؟؟خوبی هم داره ولی هر دوروز‌یه بار باهام دعوا میکنه
