الانم گاهی تبعیض
میبینم ازشون
اینک کل عمرم بخام با اینا باشم حتی فکرش نفسم بند میاد و اشک تو چشام جمع میشه
نمیگم بدن نه ولی گاهی پدر ادمو در میارن با حرفاشون
منم مثل تو نه با دوستی جایی رفتم نه چیزی همیشه گفتم من کار دارم میرم زودتر
کلا دوبار با دوستام رفتیم بیرون کافی شاپ اینا بقیه اش من دیگ نبودم
اونم صد بار کوبیدن سرم ک اره دیگ رفتی فلان جا کیف کردی
کلا انگار یه کلفتم ک ظرفو اینا میشورم و اگه نشورم بخاطر مشغله همش غر غره و اخم