خب طرف دیگه متاهلم هست
به نظرم اتفاقا عادییه واقعا نمیفهمم چرا ناراحتت میکنه این قضیه
شوهر من با یکی دوست بوده قبل از اشنایی با من و خانواده دختره قبول نکردن ازدواج کنن و دحتره رو شوهر دادن
چند وقت پیش دختره اومده تو پیج دختر من و استوریاشو‌میبینه
ولی من حتی دلم برا دختره هم میسوزه و ناراحت نمیشم
من اوایل ازدواجم فهمیدم شوهرم یجوریه وبی چیزی نمی‌گفت زیر بار نمیرفت یبار مست بود زیر زبونش روکشیدم فهمیدم خواهر دامادمون دوست داشته و آبجیش مانع شده درصورتی که خواهرش منو واسش معرفی کردولی بعد ازدواجم جلوی من همش اسم خواهرشوهر رومیاورد شوهرم رنگ به رنگ میشد باورت نمیشه الانم بدم از خواهر شوهرم اومده حداقل منو بیچاره نمیکرد اینم بگم شوهرم آدم فوق العاده ایی هست و هر زنی کنارش خوشبخته ولی اینکه حس کنی قلبی که مال تونیست خوب آدم ناراحت میشه....من کلا زدم به بیخیالی چه ببینم چه نبینم بیشتر از همه دلم نمیخواد خواهر شوهرم رو ببینم
من ادمی هستم که اصلا دوس ندارم غیر از خودم کسی به چشم همسرم بیاد اما این دختر اینقدر زیبایی طبیعی داره و چشمگیره که حتی خواهرام و مادرم دیدنش از من در موردش پرسیدن من احمق هم اینا رو گذاشتم کف دست شوهرم
بی تفاوتم اصلا برام مهم نیست الان مهمه حال مهمه گذشته چیهههههه
واییی از دست سادگی تووو
ببین مادربزرگ من همیشه میگه نیاز نیست همه اتفاقات روزانه رو برا شوهرت تعریف کنی دقیقا واس همچین وقتاییه دیگه
اصلا چه لزومیه اخه به شوهرت میگفتی که مثلا مامانم راجع به فلانی پرسیده
