توصیف من: عزیزِ مهربانِ بداخلاقِ صبورِ تندجوش! امید بخشِ یأس آورِ، پرحرفِ حرف نشنو،بدترین بدِ خوبترین خوبِ با وِی نتوان زیستن، بی وِی نتوان بودن! یک جورِ درهم برهمِ شلوغ پلوغِ قرو قاطی عزیزی که تورا نمیتوانم تحمل کنمو دنیا هم بی تو تحمل ناپذیر است»
_کوفت میقولی؟! من کیستم؟! از کجا امده ام؟! جواب سوال این است که من فرزند کوچک خانواده: مرض و زهرمار هستم از زبان شما در اوج عصبانیت تلفظ میشوم مرض بابامه زهرمار مامانمه