با همون آقای ×معروف کات کردیم خودم کاری کردم که دیگه راه برگشتی وجود نداشته باشه خانوادم به ازدواجم باهاش راضی نبودن میگفتن سطحش پایین تر از ماس ازین رابطه دودل بودم ولی دوسش داشتم نه میشد بهش برسم نه وابستگیش از بین میرفت توی همه ی کارام موندم کلی درسام عقب موندن . کاری کردم که خودش از زندگیم بره چون اگه خودم کات میکردم دوباره شاید پشیمون میشدم برمیگشتم
از دیروز تاحالا کارم شده گریه شما جای من بودین چیکار میکردین؟؟ به نظرتون اشتباه کردم؟؟