ياد خودم افتادم
دختر من الان ١٦ ماهشه
از وقتي راه افتاد بغل رو بيخيال شده
الان منم و كمر و گردن و كتف و بازو داغون
و در حد نيم ساعت تنها ميشينه كه ناهار درست كنم🥴
خدا رو شكر به خاطر وجودش
گاهي از شدت حرص ميرم تو اتاق مشت ميزنم رو تخت كه فقط دااااد نزنم سرش
اما خب هر وقت بهم نياز داشته پيشش بودم
از ٦ ماهگيش خيلي بهتر شده