2777
2789
عنوان

با بچه ی بغلی چیکار کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 2221 بازدید | 27 پست

آخرشبم که شوهرم میاد اونقدر خستس که میگم یه لحظه بگیرش برم دوش بگیرم میرم میام میبینم بچه داره گریه میکنه مثلا قل خورده برعکس شده  اونم اونطرف گرفته خوابیده بمبم بترکه بیدار نمیشه هرچیم میگم خیلی سختمه بهیچکاری نمیرسم اصلا نگامم نمیکنه

کودک به خصوص در سالهای اول زندگی به هیچ وجه نباید احساس نگرانی، ترس و یا ناامنی داشته باشد چرا که در ...

پس دیگه خودم نباید دست به سیاه و سفید بزنم فقط باید بغل کنم و راه برم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اگر گهواره دارین سعی کنید کم کم به اون عادتش بدین.

من از مادرم پرسیدم میگه شاید از چیزی ترسیده قدیمیا میگن البته ضرری نداره ترسشو ببرید نمک تو یه چیزی بریز بزار زیر سرش فردا قبل غروب افتاب تو اب حل کن نمک رو اب کم مثلا نصف فنجون بعد یه سینی بزار رو گاز داغ بشه بگو میبرم ترس بچمو از هرچی ترسه بریز تو سینی با بسم الله بعد کاملا که ابش خشک شد خاموش کن از اون نمک بردار تو چارچوب در بغلش کن فوت کن نمک رو بیرون انشالله خوب میشه

ببین این یه چیز طبیعیه خودم مادر نیستم ولی دوست دارم بچرو ک ندارم سختی بکشه اینا بگذریم 

سعی کن کمتر بقلش کنی اگه گریه ام کرد  ببرش اتاقش بذارش رو تخت با بالش عروسک بریز دورش فیلم کارتون بذار چون از بچگیش بغلش زیاد کردی عادت کرده سعی کن عادتشو ترک بدی  شوهرتم از سرکار مباد نگو نگه داره قبلش جاشو مرتب کن بچم سرگرم کن نزار عادت بگیره تا ۱۰سالگی بیاد بغلت 

پس دیگه خودم نباید دست به سیاه و سفید بزنم فقط باید بغل کنم و راه برم

نه الان که بقیه حرفاتو خوندم اوضاع تو داغون تر از این حرفهاست باید ببندی به خودت فک کنم.ای کاش کسی پیشت بود کمکت میکرد

بغلش کن واسه دوتاییتون لالایی بخون خواهرم

دخترم 5سالشه اولا بغلی بود الان که مثلا بغلی نیست طاقت دوری بنده رو نداره یک دقیقه من آرامش ندارم مدام در رفتو آمده میاد میگه ماااماان ...مییییگمممم...بابا کی میاد   بنده میگم تو راهه داره میاد میره باز میگه مماااماااان...میییگگگم....من گشنمه ....الکیاااا فقط میخواد حرف بزنه همش تو بغل هم باشیم همبنجوری روزمون بگذره😢😢😢

عزیزم جدا از شوخی ،زیاد سخت نگیر باهاش بازی کن یه جوری برنامه ریزی کن به کارات برسی در حد همون غذای ساده درست کردن و شستن ظرفش وقتی خوابه میگذرن این روزا 

من دوقلو دارم مثلا وقتی غذا میپختم برای دو وعده میذاستم یا همزمان دو سه مدل غذا میپختم کارامو شب بعد خوابشون انجام میدادم با اینکه مادرم هرروز میومد سر میزد ولی اینجوری حس بهتری داشتم که خودم از پس مشکلاتم برمیام 

ياد خودم افتادم

دختر من الان ١٦ ماهشه

از وقتي راه افتاد بغل رو بيخيال شده

الان منم و كمر و گردن و كتف و بازو داغون

و در حد نيم ساعت تنها ميشينه كه ناهار درست كنم🥴

خدا رو شكر به خاطر وجودش

گاهي از شدت حرص ميرم تو اتاق مشت ميزنم رو تخت كه فقط دااااد نزنم سرش

اما خب هر وقت بهم نياز داشته پيشش بودم

از ٦ ماهگيش خيلي بهتر شده


مليكا هستم🥰
باور کن اکثر اوقات بغلمه مچ هام آسیب دیده رفتم دکتر گفت باید استراحت بدی اما باز بغلش میکنم ولی از ن ...

منم بچم کوچیک بود همین بودم دیسک گزدن و پارگی عصب دست هم داشتم از قبل. ولی راه خوب این بود مینشستم رو مبل بغلش میکردم کالسکه هم تو خونه داشتم مثلا میرفتم اشپزخونه و اتاق خواب میبردمش دویت داشت نشسته هم دائم بغلش میکزدم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792